اصلاح طلبی در مکتب امام حسین (ع) صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

نام آن بزرگوار «حسین است و این اسم به انتخاب پروردگار عالم است مشهورترین کنیه ایشان «ابی عبدالله» و مشهورترین القاب ایشان «سیدالشهداء»، «المظلوم ، «الشهید» می باشد. عمر پربرکت آن حضرت پنجاه وهفت سال بود. در سوم شعبان سال چهارم هجرت متولد شد و در دهم محرم الحرام سال شصت و یک هجری در صحرای کربلا به دست لشکریان یزید بن معاویه به شهادت رسید. شش ساله بود که جد بزرگوارش از دنیا رفت سی سال با پدر بزرگوار خود زندگی کرد و ده سال بعد از شهادت پدر، با برادر بزرگوارش حضرت امام حسن مجتبی (ع) بود و ده سال هم امامت کرد.حسین (ع) علاوه بر دارا بودن فضائلی که همه اهل بیت دارا هستند، امتیازهای دیگری هم در میان ایشان دارد. اولین امتیاز این است که ائمه طاهرین همه از صلب او هستند. دیگر این که تداوم حیات اسلام مرهون شهادت اوست امتیاز سوم حسین (ع) این است که شعله های محبت او همیشه در دل ها باقی خواهد ماند. امتیاز چهارم حسین (ع) بر سایر اهل بیت این است که در تربت او شفاست و استجابت دعا درحرم او - از نظر روایات - مسلّم و قطعی است و آخرین امتیاز این که او عشق و فداکاری و گذشت در راه خدا را عملاً معنا کرد و باید گفت اگر فداکاری حسین ع) و یارانش در روز عاشورا نبود بسیاری از مفاهیم و لغات را نمی شد معنا کرد، مفاهیمی هم چون ایثار، شهادت رشادت عرفان امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح

در دین و...

انحرافات در امت پیامبر پس از رحلت آن حضرت

امام حسین (ع) قبل از خروج از مدینه در خطبه ای ضمن ستایش و حمد خداوند بزرگ انگیزه قیام خود را نه برای اخلال و افساد، بلکه به خاطر امر به معروف و نهی از منکر و نشان دادن راه رسول اکرم (ص) و حضرت علی بن ابی طالب (ع) و هم چنین اصلاح مفاسد در امت جد بزرگوارش می داند.این که چگونه و به چه طریق مفاسد در امت پیامبر بزرگوار اسلام به وجود آمد وعمق آنها چقدر است به بحث مفصّلی نیاز است لیکن به طور اجمال می توان به این موضوع اشاره کرد که آغاز انحراف و افساد در دین پس از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام و دقیقاً در سقیفه بنی ساعده اتفاق افتاد.سقیفه ابی بکر را به جای امیرالمؤمنین (ع) نهاد و چون روایات منقول از رسول اکرم (ص) مغایر با این کار بود به شعار «حسبنا کتاب الله» تمسک شد. لذا با انتشار احادیث رسول الله شدیداً مخالفت شد؛ حتی نقل می کنند که ابی بکر پانصد روایت از رسول اکرم (ص) داشت که آن را در میان مردم آتش زد. پس از آن که دیدند اگر به قرآن بسنده شود کار بنی ساعده غیرقابل توجیه و خنثی می شود، از این جهت شعار «نهینا عن التعمق والتکلف فی القرآن شایع شد، یعنی نهی شده ایم که در قرآن تأمل و تفکّر کنیم و خود را به زحمت اندازیم مصیبت دیگری که باعث انحراف امت پیامبر گردید، اختلاف طبقاتی ای بود که در زمان عثمان به اوج خود رسید که امیرالمؤمنین در خطبه شقشقیه به آن اشاره می کند ومی فرماید: بنی امیه اطراف عثمان را گرفتند و بیت المال مسلمین را

- نظیر شتری که علف ها را می بلعد - بلعیدند.سومین مصیبتی که دامن گیر دین شد، جعل روایات از روحانی نماهای درباری ای بود که پایه اسلام را می زد. مصداق این احادیث جعلی این است که می گفتند وقتی سوره النّجم نازل شد، رسول اکرم (ص) آن را برای مشرکان خواند و وقتی آیه (افرایتم اللات والعزّی را قرائت کرد، شیطان در دهان پیامبر نهاد که بگوید شفاعت این دو بت در روز قیامت مورد آرزوست مشرکین از این گفته خشنود شدند و چون پیامبر سجده کرد، آنان نیز سجده کردند. پر واضح است که این گونه روایات جعلی چگونه پایه اسلام و قرآن وپیامبر را از بین می برد.انحراف دیگری که پس از رحلت پیامبر بزگوار اسلام به وجود آمد، این بود که حق و باطل با یکدیگر مخلوط شدند و دشمنان با تن پوش حق به جنگ حق افتادند و در واقع باطل خود را حق جلوه دادند. سرگذشت معاویه بیانگر این حقیقت است چه شد که معاویه توانست پست خلافت را اشغال کند. وقتی عثمان بر اثر انحراف هایش در خطر کشته شدن بود معاویه هیچ کمکی برای او نفرستاد، زیرا با عثمان کاری نداشت او به دنبال ریاست خودش بود و چنین فکر می کرد که کشته شدن عثمان بیشتر به نفع اوست جاسوسان معاویه به دستور او پیراهن عثمان را آوردند و بر سر دروازه شام آویزان کردند. معاویه بالای منبر قرار می گرفت و اشک می ریخت و می گفت ایهاالناس خلیفه مظلوم پیامبر را کشتند و صدای گریه و شیون مردم نیز برمی خواست ! معاویه روزها از مردم اشک گرفت و از مظلومیت خلیفه مقتول

سخن گفت و مردم را به قصاص و انتقام خون خلیفه از علی بن ابی طالب (ع) تشویق و ترغیب می نمود.این است امتزاج بین حق و باطل که در این مورد معاویه از خود نیرویی نداشت بلکه از نیروی حق برای اهداف باطل خود استفاده می کرد. در این راه جهالت و نادانی مردم نیز عامل مؤثر و مکمّل بود.مصیبت و مسئله پنجم ارعاب و ترس عجیبی بود که بر مسلمانان حکمفرما شده بود؛ مخصوصاً در زمان معاویه که هرکس لب به اعتراض می گشود او را از دم تیغ می گذراندند. مصداق بارز حاکمان جور و ظلم در آن زمان زیاد ابن ابیه بود، جلاّد خونریزی که از طرف معاویه مأمور بود مخالفین را قلع و قمع کند، آن هم به نام دین و به نام خلیفه مسلمین (معاویه و این سبب شد که واعظین بر منبر قرار گرفته و به علی لعن و نفرین کنند و شرایط به گونه ای پیش برود که مردم علی (ع) را بی دین و بی نماز بخوانند و پس ازشهادت آن حضرت در محراب از یکدیگر بپرسند که علی در مسجد چکار می کرد؟ مگر او هم نماز می خواند!مصیبت بزرگ دیگری که گریبان گیر دین مقدس اسلام شد روی کارآمدن یزید پس از معاویه به عنوان حاکم اسلامی بود.معاویه قبل از مرگ خویش به یزید وصیت کرد و گفت من همه کارها را برای سلطنت تو مهیا کرده ام و تمام سرکشان را رام نموده ام مگر سه نفر که برای بیعت تو حاضر نشده اند: ابی عبدالله الحسین عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر. اگر به ابن زبیر وابن عمر دست یافتی قطعه قطعه بکن

اما مبادا معترض حسین شوی البته واضح است که ترس معاویه نه به خاطر خدا و عاقبت اخروی است بلکه به لحاظ این بود که با تعرض به حسین (ع) پایه های حکومت بنی امیه منهدم و بر باد می رفت و همین طور هم شد.معاویه فردی بود که ظاهر اسلام را حفظ می کرد، لیکن یزید به صورت علنی درجمع شراب خواری می نمود، سگ بازی و میمون بازی می کرد و در شهوت جنسی کم نمی گذاشت و اینها باعث می شدند تا در سیاست و درایت یا به طور دقیق تر در حقّه ونیرنگ به پای معاویه نرسد. این اوج مصیبت و انحراف برای دین بود که چنین شخص پلیدی در رأس اداره جامعه اسلامی قرار گرفته و حاکم بلامنازع مسلمین باشد.یزید با زیر پا گذاشتن وصیت معاویه از حسین (ع) بیعت خواست حسین (ع) که نور پاک و مطهّر و عزیز علی (ع) و زهراست می بایستی دست خود را با دست پست ترین و پلیدترین انسان که حکومت اسلامی را غصب کرده بود، آشنا سازد. مگر می شود! و چه زیبا فرمود حسین بن علی (ع)، _ سرور آزادگان جهان _ که این ذلت را برای خود و دین خودنمی خرم «هیهات منا الذله .آری به حکومت رسیدن یزید اوج انحراف در دین بود و این جا حسین (ع) تقیه رابر خود حرام می دانست زیرا وضع زمان طوری بود که اگر ابی عبدالله خلافت یزید را تأیید می کرد، اسلام از بین می رفت خودش فرمود که شنیدم از جدم رسول خدا (ص) که فرمود: هرگاه سلطان جابری که هتک حکم خدا و سنت پیغمبر می کند و حرمت عباد را می شکند، هرکس به قول

یا به فعل با او اظهار مخالفت نکند بر خدا حق است که او را باآن ظالم محشور فرماید، یعنی اگر با یزیدی که شراب خواری زناکاری و قماربازی او علنی است اظهار مخالفت نکنم به حکم خدا در ظلم او شریک هستم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه