- حضرت ام كلثوم 1
- مقدمه 1
- حضرت رباب 1
- معرفي اجمالي برخي از زنان احياگر طريق حفظ مكتب اسلام 1
- حضرت سكينه 2
- نمونهاي از مبارزه زنان همراه اهل بيت 2
- حضرت ام البنين 2
- بانو مخدره ليلا 2
- فاطمه 2
- مادر عمرو بن جناده 3
- همسر خولي 3
- همسر عبدالله عمير كلبي 3
- به هنگام غارت خيام 3
- همسر مسلم بن عوسجه 3
- مروري گذرا بر جايگاه و نقش زن در نهضت عاشورا 4
- بيان خواب 4
- هشدارها 4
- شيوه فرهنگي تربيتي امام حسين براي ايجاد آمادگي زنان 4
- اشاره 4
- علت شيون و بي تابي برخي زنان 5
- هدف از هشدارهاي تربيتي فرهنگي امام حسين 5
- هشدارهاي عملي 5
- روز عاشورا آخرين پيامها را ميدهند 5
- هشدارهاي كلامي 5
- بعد از عاشورا، مراسم استيضاح دستگاه اموي 6
- نتيجه 6
مقدمه
زنان در طول تاريخ دائماً در معرض زجر و رنج و اهانت بودهاند و مصيبتها و مشكلاتي را بر دوش كشيدهاند. به دليل جاهل نگه داشته شدن ايشان كمتر توانستهاند موقعيت راستين خود را دريابند و همانند مردان به انجام وظيفه و رسالت الهي خود بپردازند، هم چنين كمتر فرصت و موقعيتي براي شناخت ارزش حقيقي خود پيدا كردهاند و كمتر توانستهاند در موقعيت و منصب حقيقي خود قرار گيرند. اين امر راعلل و عوامل بسياري است كه تنها به ذكر چند نكته هشدار دهنده بسنده ميشود:1ـ نشناختن يا خودنشناسي زنان جايگاه زن بودن را و عدم اعتماد به نفس 2ـ كوتاهي ورزيدن زنان و نداشتن شيوه مطلوب و سازنده و بالنده در زندگي 3ـ شيوههاي غير مفيد وناپسند را جزو باور خود دانستن و عمل كردن به تعصبات كور.4ـ نقشهاي غلط اجتماعي را جزو باور خود پذيرفتن و يا شيوه تجدد گرايي را پذيرفتن و سطحي نگرشدن و تابع شرايط زمان و مكان و رويدادهاي آن قرار گرفتن 5ـ وجود مرد سالاري و بي عدالتي مردان و پذيرفتن اين كه زنان با ازدواج به ملكيت و كنيزي و خدمت كاري مردان در ميآيند.6ـ پذيرش سنتهاي غلط اجتماعي حاكم بر روابط اجتماعي و فرهنگ جوامع 7ـ وجود تفكر افراطي و تفريطي درباره زنان و در يك كلمه تفكر جاهلانه و به عبارتي زن در تاريخ از دو تفكر جاهلانه ناشي از دو جاهليت آسيب ديده است چه جاهليت قديم كه جسم زنان را دفن ميكرد و چه جاهليت مدرن كه حيثيت و شخصيت زن را زير لجن زارهاي عفن هوسراني و استفاده ابزاري نابود كرده است اما با بررسي تاريخ اسلام زنان كه در دوران جاهليت افرادي فراموش شده و متروك بودند و سالهاي سال از فرهنگ به دور مانده بودند با ظهور اسلام حضرت محمد (ص) به زن شخصيت داد و زن صالح را يكي از گلهاي بهشت معرفي كرد و دختر را گل خوش بو براي پدر و مادر شمرد و اسلام آنان را از حالت استضعاف بيرون كشيد.در تاريخ اسلام به زنان صحابه (صحابيات برمي خوريم كه امر هدايت و سرپرستي آنان مستقيماً به پيامبر ارتباط داشت و ايشان شخصاً به بالا بردن سطح آگاهي و فرهنگشان قيام كردند و با آوردن معلم خانه براي همسران خود و يا بردن برخي از آنان به جبهه جنگ براي مداواي مجروحان و يا از طريق مشاركت دادن آنان در امر بيعت كه نوعي فعاليت سياسي بود، به آنان شخصيت داد و تربيت الهي را به آنان عرضه كرد و آنان را تربيت كرد.ائمه اطهار در تعليم و تربيت و ساختن زناني فداكار و با خلوص تلاش فراوان كردند و ثمره كامل تلاش اهل بيت را در تربيت زنان تاريخ عاشورا به خوبي مييابيم در اين مقاله سعي شده است به گوشهاي از شيوه تربيتي حضرت اباعبدالله الحسين (ع) درباره شيوه رفتار اجتماعي بانوان و همچنين نوع تأثيرپذيري و اثرگذاري زنان حاضر در حماسه حسيني از مكتب اهل بيت را در حد توان خويش و فهرست وار با اتكال به خداي تعالي و توسل به ائمه اطهار (ع) به رشته تحرير در آوريم اميد آن كه مقبول حق واقع شود و اثرگذار در امر تعليم و تربيت باشد.
معرفي اجمالي برخي از زنان احياگر طريق حفظ مكتب اسلام
حضرت زينب
«عقيلة بني هاشم عاقله لبيبة جزلة و كانت في فصاحتها و زهدها و عبادتها كأبيها المرتضي و اُمها الزهرا، سلام الله عليهما»سخن گفتن و نوشتن از حضرت زينب (س) قافله سالار كاروان اباعبدالله الحسين از عصر عاشورا به بعد كاري بس عظيم است كه از عهده نويسنده بر نيايد، مگر ذرهاي بس ناچيز را فهرست كردن ايشان مدرس شجاعت و سخنوري در اوج فصاحت و بلاغت است محاجّه كننده با دشمنان در اوج قول سديد، ذاكر و ساجد الي الله كه حتي در شب يازدهم عاشورا نيز، نماز شب را با عظمت خاصي ادا ميكند، تربيت شده خاندان عصمت و وليالله الاعظم و تربيت كننده اولاد صالح شهيد راه حق صبر عظيم و جميلي همچون اباعبدالله دارد كه در زيارت ناحيه مقدسه خطاب به ايشان آمده «لقد عجبت من صبرك ملائكة السماء». درباره زينب هم آمده كه از صبر تو ملائكه آسمان در شگفت شدهاند ـ دارنده خصلتهاي دوازدهگانه انبيا؛ يعني مقام يقين قناعت صبر، مروت حلم جود و سخا، شجاعت غيرت حسن خلق صدق امانت و...، دفاع از نبوت و ولايت سخنراني غرا و بليغ در بدترين اوضاع اجتماعي ممكن (چون از شرايط سخنراني و سخن غرا: عدم عوامل فشار دروني چون گرسنگي تشنگي خستگي و عدم حضور مخالفين سفاك و ظالم داراي جهل مركب ..و وجود محيط و فضاي آرام نه در محيطي كه عوامل اضطرابزايي چون مناظر دلخراش سرهاي شهدا، حضور قاتلان شهدا، و اسارت و ديدن مصيبتهاي بزرگ در حال آرامش و متانت و استواري سخنراني ميكند و با دليل ثابت ميكند كه ظالم رستگار نخواهد شد و ميفرمايد:«الحمدلله الذي اكرمنا بنبيه محمد (ص) وطهرنا من الرجس تطهيرا إنما يفتضح الفاسق و يكذب الفاجر و هو غيرنا... ما رأيت إلاجميلاً...» كه اين نوشتار و اين حقير حتي از نوشتن يكي از خطبههاي حضرت عاجز است چه رسد به بيان عظمت آن سرور زنان كه در مقابل دستگاه ظلم و جور و سفاك و خونريز سخنراني نمود و در عرصههاي گوناگون پرچم نهضت حسيني را به دوش كشيد. حقيقتي را كه حسين (ع) با خون خود نوشت ايشان تنها با كلمه گفت و در هر جا بر سر هر قدرتي فرياد زد، چون اوست نمونه تربيت شده در مكتب فاطمه زهرا (س) و امام حسين (ع) و اين است الگوي زن مسلمان كه چگونه بايد باشد.حضرت هنگام ديدن سر اباعبدالله (ع) في البداهه سرود:يا هلالاً لما استتم كمالاغاله خسفه فأبدي غروبا ما توهمت يا شفيق فؤادي كان هذا مقدراً مكتوبا
حضرت ام كلثوم
«ام كلثوم كبري كانت فهيمة جداً وذات فصاحة متولد سال ششم هجري و همسر ايشان عون بن جعفر بن ابي طالب وبعد از حدود پنج ماه از واقعه عاشورا، در مدينه وفات ميكند. درباره صلابت ايشان آمده كه در جريان جنگ جمل حفصه از اين كه شعري در مجد حضرت علي (ع) به وي رسيده و اما او خواهان موفقيت عايشه است جشني ترتيب ميدهد كه زنان آوازه خوان شعري در هجو حضرت علي (ع) بخوانند و افراد حاضر كف بزنند. ام كلثوم وارد مجلس ميشود حفصه با ديدن حضرت ام كلثوم و شناختن ايشان شرمنده ميشود و مجلس را قطع ميكند و ام كلثوم (س) ميفرمايد: اگر امروز شما كينههاي درون خود را درباره علي (ع) ظاهر ساختيد، پيشتر نيز نسبت بهبرادرش پيامبر (ص) چنين كرديد، تا خداوند در اين باب آنچه خواست نازل كرد.وإن تظاهرا عليه فان الله هو موليه و جبريل و صالح المؤمنين خداوند نگهبان اوست و جبرئيل و مردان صالح (حضرت علي (ع) به روايت عامه و خاصه مددكار او هستند) و آنگاه حفصه اشعار را پاره ميكند.حضرت ام كلثوم در كربلا، هنگام وداع با امام حسين (ع) ميفرمايد: واي به حال ما بعد از تو اي ابا عبدالله امام فرمودند: خواهرم در راه خدا صبر پيشه كن ساكنان آسمان فاني ميشوند، اهل زمين ميميرند و همه انسانها نيز، ـ پايان جهان ـ رفتن به سوي خداست و مردن و خروج از دنياست و بدين وسيله امام حسين ايشان را ميفرمايند كه صبر پيشه كنند... و سخني كه در آن رضايت خدا نباشد، بر زبان نرانند.بعد از شهادت همه ياران امام حسين (ع) ، و حركت امام سجاد (ع) حضرت اباعبدالله به ام كلثوم (س) ميفرمايند: ايشان را نگهدار تا زمين از نسل آل محمد خالي نماند.در آخرين وداع حضرت ابا عبدالله رو به ام كلثوم نمودند و فرمودند: خواهرم تو را به نيكي سفارش ميكنم و من به سوي اين قوم ميروم ام كلثوم در خطبهاي خطاب به اهل كوفه بعد از بيان جريان عاشورا ميفرمايند:«الا إن حزب الله هم الفائزون و حزب الشيطان هم الخاسرون و اشعاري را في البداهه ميسرايند كه سراسر عظمت وبلاغت آن گفتار را ميرساند:سَفَكْتُم دِماءً حَرَّم اللهُ سفكهَا و حَرَّمتها القرآن ثم محمد؛خوني ريختند كه خدا و قرآن و پيامبر ريختن آن را حرام كرده بودندقتلتم افي صبراً فويل لامكم ستجزون ناراً حرما يتوقدخطاب به دشمن ميفرمايند: براي اين كشتار آتش به زودي به سراغ شما خواهد آمد. و به هنگام ورود به مدينه با اشعار غرائي وضعيت و جريان واقعه عاشورا را به صورت شعر، في البداهه بيان ميكنند:نحن بنات ياسين وطه نحن الصابرات علي البلايانحن الصادقون الناصحون .. ايشان بانويي فهيم بليغ جليل القدر و از زنان فاضل عصر خويش بودند كه در كتابهاي مختلف در عصمت اين بانو، سخنها نوشته شده است
حضرت رباب
ايشان دختر امرء القيس بن عدي بن اوس بن جاعر از قبيله قضاعه است كه ـ خواهر ايشان مُحَياة همسر حضرت علي (ع) و سلمي همسر حضرت مجتبي (ع) بودند ـ داراي دو فرزند به نام سكينه و علي اصغر كه بعد از شهادت علي اصغر در صحنه كربلا براي آن كه مبادا حضرت اباعبدالله (ع) با ديدن حضرت رباب متأثر شوند، براي احترام و تعظيم حضرت از خيمه بيرون نيامد و صبر نيكوي خويش را نشان داد، ولي بعد از شهادتامام حسين (ع) اين بانو اوّلين مجلس مرثيه را در ديار ابن زياد تشكيل داد و سرودهاي به اين مضمون خواند:... من فراموش نميكنم او را، در حالي كه دشمنان خيانت پيشه او را تشنه لب شهيد كردند و بدن شريفش را در كربلا گذاشته و دفن نكردند... بعد از شهادت امامحسين (ع) يك سال خيمه بر روي قبر ابا عبدالله زدند و عزاداري كردند. حضرت رباب بانوي بزرگ كربلا در ميان آفتاب مينشستند و زير سقف و سايه نميرفتند تا با اين كار به امت اسلامي اعلام كنند كه آن ناپاكان بي شرم پس از كشتن بدن فرزند پيامبر را در ميان آفتاب به جاي گذاردند و حتي دفن هم نكردند.سرودههاي فراواني از ايشان است كه از جمله .. درباره امام حسين (ع) ميفرمايند:إن الذي كان نورا يُسْتَضَاءُ به بكربلاء قتيل غير مدفونسبط النبي جزاك الله صالِحَهُعنا و جُنَّبتُ خُسران الموازينقد كنت لي جبلاً صعباً الوذبه و كنت تصحبنا بالرحم والدينمن لليتامي ومن للسائلين و منيعني و تأدي اليه كل مسكينو الله لا ابتني صهراً بصهر كم حتي اغيب بين الرمل و الطين