- نهضت ماندگار 1
- پيش درآمد 1
- شاهد واقعه 1
- مقدمه 1
- رزم زينالعابدين علیه السلام در ميدان كربلا 1
- انتقاد شديد از موضع فريبكاران كوفي 2
- مبارزه با حاكمان اموي 2
- نقش سياسي امام سجاد در عصر اسارت 2
- پس از واقعه 2
- هدايت خلق به رهبران راستين اسلام 3
- زنده نگه داشتن ياد و خاطره شهيدان كربلا 3
- برانگيختن نهضتهاي خون خواهي حسيني 3
- افشاگري چهره بنياميه و بيداري افكار عمومي 3
- منشور جاويد در معرفي اهل بيت 3
- پاورقي 4
- تأمين معاش خاندان شهيدان 4
مقدمه
در اين مقاله، مرحله دوم از نهضت كربلا كه دوره پيامرساني و تثبيت ارزشهاي نهضت، به رهبري امام سجاد (ع) ميباشد، مورد بررسي قرار گرفته است. نويسنده، انتقاد شديد از موضع فريبكاران كوفي، مبارزه با حاكمان اموي، افشاگري چهره بنياميه، بيداري افكار عمومي و معرفي اهلبيت عصمت و طهارت را از جمله سرفصلهاي تلاش سياسي امام سجاد (ع) در نهضت عاشورا ميداند. و با اشاره به راهبرد سياسي امام (ع) در زندهنگهداشتن ياد و خاطره شهيدان كربلا، برانگيختن نهضتهاي خونخواهي حسيني پس از قيام را يكي از دستآوردهاي تلاش آن حضرت ميشمارد.
پيش درآمد
امام عليبنالحسين (ع)، مشهور به زينالعابدين و سجاد بنا به نقل مشهور در سال 38 هجري در مدينه به دنيا آمد. [1] در هنگام حادثه كربلا 22 يا 23 سال سن داشته و بنا به نظريه بيشتر دانشمندان اسلامي از برادر شهيدش حضرت علياكبر، كوچكتر بوده است. [2] .حيات اجتماعي، فرهنگي، سياسي و علمي امام سجاد (ع) از زواياي گوناگون قابل بررسي است. يكي از ابعاد زندگي امام سجاد (ع) همراهي او در قيام كربلا و پيام رساني آن نهضت بزرگ است. اين نوشته تنها از همين زاويه به زندگي امام ساجدان نگريسته و به مرور صحنههاي حضور و نقش سياسي آن حضرت در حادثه كربلا پرداخته است.
نهضت ماندگار
قيام بزرگ عاشورا ماندگارترين نهضت اسلامي است كه در محرم سال 61 قمري روي داده است. اين نهضت داراي دو مرحله بود. برهه نخست، آفرينش و شكلگيري و جهاد و جانبازي و دفاع از كرامت اسلامي و دعوت به اقامه عدل و احياي دين محمدي و سنت و سيره نبوي و علوي بوده كه به رهبري امام حسين (ع) از نيمه ماه رجب سال 60 هجري آغاز و در دهم محرم سال 61 هجري به فرجام رسيد. مرحله دوم، دوره پيام رساني و تثبيت ارزشهاي نهضت و عرصه جهاد فرهنگي و تبيين آرمانهاي آن قيام مقدس بود كه به رهبري امام عليبنالحسين (ع) تداوم يافت. امامت شيعه و رهبري نهضت كربلا در عصري به امام سجاد (ع) منتهي گشت كه او به همراه نزديكترين افراد خاندان آل علي (ع) به اسارت ميرفتند. آل علي (ع) آماج تيرهاي ستم و تهمت و افترائات سياستمداران بنياميه قرار داشتند، ارزشهاي ديني دستخوش تحريف و تغيير امويان قرار گرفته، روحيه شجاعت و حميت اسلامي و باورهاي ديني مردم سست، احكام ديني بازيچه نالايقان اموي شده، خرافه گري رواج يافته، روحيه شهامت و شهادت طلبي در زير شلاق و شكنجه و ارعاب امويان محو گشته بود. سختگيريهاي بيحد و حصر، مصادره اموال و تخريب خانههاي آلهاشم، محروم ساختن آنها از امتيازات جامعه اسلامي، جلوگيري مردم از هرگونه ارتباط با خاندان وحي و به انزوا كشاندن امام معصوم (ع) از مهمترين سياستهاي حاكمان اموي در مبارزه با اهل بيت عصمت و طهارت (ع) بوده است. [3] .امام زينالعابدين (ع) در چنين عصر و جوي رسالت و پيامبري خود را آغاز كرد. در صورتي كه تنها سه تن پيرو واقعي داشت. [4] حركت جهاد فرهنگي و پرورش شخصيتها را در دستور كار خود قرار داد و با يك حركت عميق و دامنهدار به ايفاي نقش پيشوايي خود پرداخت اين رويكرد امام سجاد (ع) زمينه ساز انقلاب فرهنگي امام باقر (ع) و امام صادق (ع) گشت. از اين رو برخي از نويسندگان، آن حضرت را «باعث الاسلام من جديد» ناميدند. [5] .
شاهد واقعه
در زمينه حضور امام سجاد (ع) در نهضت حسيني جاي ترديدي نيست. امّا از صحنههاي اجتماعي و سياسي امام سجاد (ع) در برهه آغازين نهضت، آگاهيهاي زيادي از تاريخ به دست نميآيد، يعني از نيمه رجب، نقطه آغاز نهضت كربلا تا شب دهم محرم، آخرين شب حيات امام حسين (ع) هيچگونه گزارشي در منابع تاريخي به چشم نميخورد؛ آنچه كه هست از اين تاريخ به بعد است. [6] .اولين صحنه گزارش شده حيات اجتماعي و سياسي امام زينالعابدين (ع) در قيام حسيني، مربوط به شب عاشورا است. او خود ميگويد: شامگاه شب عاشورا پدرم ياران خود را به نزد خويش فراخواند. من در حالي كه بيمار بودم نيز خدمت پدر رفتم تا گفتار او را بشنوم. پدرم فرمود: خدا را ستايش ميكنم و در تمام خوشي و ناخوشي او را سپاس ميگويم.... من ياراني بهتر و با وفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بيتي فرمانبردارتر و به صلهرحم پايبندتر از اهلبيتم نميشناسم. خداوند شما را جزاي نيك عنايت كند. من ميدانم كه فردا كار ما با اينان به جنگ خواهد انجاميد. من به شما اجازه ميدهم و بيعت خود را از شما بر ميدارم تا از سياهي شب براي پيمودن راه و دور شدن از محل خطر استفاده كنيد و هر يك از شما دست يك تن از اهلبيت مرا بگيريد و در شهرها پراكنده شويد تا خداوند فرج خويش را برايتان مقرر دارد. اين مردم تنها مرا ميخواهند و چون بر من دست يابند با شما كاري ندارند». [7] .امام عليبنالحسين (ع) در آن شب كه بيمار نيز بود، شب غريبي را سپري ميكرد. و با چشمان خويش عظمت روح حسينبنعلي (ع) و شهامت و وفاداري اصحاب را ديد و خود را براي روزهاي واپسين آماده ميساخت. در صحنه ديگر از آن شب ميخوانيم كه امام سجاد (ع) ميفرمايد: «شبي كه بامداد آن پدرم كشته شد من بيمار بودم و عمهام زينب پرستار من بود. پدرم در حالي كه اين بيتها را زمزمه ميكرد نزد من آمد:يا دهر افٍّ لك من خليل كَمْ لَكَ في الاشراق و الأَصيلمن طالبٍ و صاحبٍ قتيل و الدّهر لايقَنُع بالبديلو انّما الأمر الي الجليل و كلُّ حيٍّ سالكُ سبيل [8] .من مقصود پدرم را از خواندن اين بيتها دريافتم و گريه گلويم را گرفت امّا گريه خود را باز داشتم و دانستم كه مصيبت فرود آمده است». [9] .