همسفر! آیا میدانی بعد از اینكه بچّهها از دست عموی خود آب نوشیدند به یكدیگر چه گفتند: «بیایید از امشب عموی خود را سقّا صدا بزنیم».
شب روایی
نیمههای شبِ است. صحرای كربلا در سكوت است و لشكر كوفه در خواب هستند.
آنجا را نگاه كن! سه نفر به این طرف میآیند. خدایا، آنها چه كسانی هستند؟
او وَهَب است كه همراه همسر و مادر خود به سوی كربلا میآید.232
آیا میدانی این سه نفر، مسیحی هستند؟ زمانی كه یك صحرا مسلمان جمع شدهاند تا امام حسین علیهالسلام را بكشند، این سه مسیحی به كجا میروند؟
همسفرم! عشق، مسیحی و مسلمان نمیشناسد. اگر عاشق آزادگی باشی، نمیتوانی عاشق امام حسین علیهالسلام نباشی.
آنها كه به خون امام حسین علیهالسلام تشنهاند همه اسیر دنیا هستند، پس آزاد نیستند. آنها كه آزادهاند و دل به دنیا نبستهاند به امام حسین علیهالسلامدل میبندند.
من جلو میروم و میخواهم با وَهَب سخن بگویم.
ــ ای وهب! در این صحرا چه میكنی؟ به كجا میروی؟