عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها صفحه 278

صفحه 278

بیگانه از اسلام وفاسد بگذارد که اگر بگذارد چیزی از آیین جدّش پیامبر صلی الله علیه و آله باقی نمی‌ماند!

16- چگونه توطئه خنثی شد؟ ..... ص : 315

امام حسین علیه السلام و عبداللَّه بن زبیر در حال گفتگو بودند که فرستاده ولید نزد آنان بازگشت و گفت: «ای اباعبداللَّه! امیر برای شما دو تن جلسه خاصّی ترتیب داده، مناسب است نزد او بروید!».

امام حسین علیه السلام به وی تندی کرد و فرمود:

«انْطَلِقْ إِلی أَمیرِکَ لا أُمَّ لَکَ! فَمَنْ أَحَبَّ أَنْ یَصیرَ إِلَیْهِ مِنَّا فَإِنَّهُ صائِرٌ إِلَیْهِ، وَ أَمَّا أَنَا فَإِنِّی أَصیرُ إِلَیْهِ السَّاعَةَ إِنْ شاءَ اللَّهُ تَعالی».

«ای بی مادر! به سوی امیرت برگرد! هر یک از ما اگر بخواهیم نزد وی می‌رویم ولی من هم اکنون نزد او می‌روم إن‌شاء اللَّه».

سپس امام علیه السلام رو به حاضران کرد و فرمود:

«قُومُوا إِلی مَنازِلِکُمْ فَإِنّی صائِرٌ إِلی هذَا الرَّجُلِ فَأَنْظُرُ ما عِنْدَهُ وَ ما یُریدُ».

«به خانه‌های خود بروید من اکنون به نزد ولید می‌روم تا ببینم چه خبری نزد اوست و چه می‌خواهد».

عبداللَّه بن زبیر به امام علیه السلام عرض کرد: «ای پسر دختر رسول خدا فدایت شوم! من می‌ترسم تو را رها نکنند، مگر آن‌که بیعت کنی، یا کشته شوی».

امام پاسخ داد:

«إِنّی لَسْتُ أَدْخُلُ عَلَیْهِ وَحْدی، وَ لکِنْ أَجْمَعُ أَصْحابی إِلَیَّ وَ خَدَمی وَ أَنْصاری وَ أَهْلَ الْحَقِّ مِنْ شیعَتی، ثُمَّ آمُرُهُمْ أَنْ یَأْخُذَ کُلُّ واحِدٍ سَیْفَهُ مَسْلُولًا تَحْتَ ثِیابِهِ، ثُمَّ یَصیروُا بِإِزائی، فَإِذا أَنَا أَوْ مَأْتُ إِلَیْهِمْ وَ قُلْتُ: یا آلَ الرَّسُولِ ادْخُلُوا! دَخَلُوا وَ فَعَلُوا ما أَمَرْتَهُمْ بِهِ، فَأَکُونَ عَلَی الْإِمْتِناعِ، وَ لا أُعْطی الْمَقادَةَ وَ الْمَذَلَّةَ مِنْ نَفْسی، فَقَدْعَلِمْتُ وَاللَّهِ أَنَّهُ جاءَ مِنَ الْأَمْرِ مالا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه