عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها صفحه 283

صفحه 283

مردم به گونه واحدی خواهد بود!». «1»

ولید گفت: «ای اباعبداللَّه! سخن درستی گفتی و من این‌گونه پاسخت را پسندیدم و من باورم درباره تو همین بود. اکنون برو در پناه خدا، تا فردا با مردم بیایی».

مروان که در جلسه حاضر بود، به ولید گفت: به خدا سوگند! اگر حسین هم اکنون از تو جدا شود و بیعت نکند، هرگز چنین فرصتی، به چنگ نخواهی آورد، مگر آن‌که کشتار فراوانی میان شما اتّفاق افتد. جلوی او را بگیر و مگذار از نزد تو بیرون رود، تا بیعت کند و گرنه گردنش را بزن!

امام علیه السلام ناگهان از جایش برخاست و فرمود:

«یَابْنَ الزَّرْقاءَ أَنْتَ تَقْتُلُنی امْ هُو؟ کَذِبْتَ وَاللَّهِ وَ اثِمْتَ؛ ای پسر زرقاء (زن چشم کبودِ بد سیرت)، تو مرا می‌کشی، یا او؟ به خدا سوگند! دروغ گفتی و گناه کرده‌ای!». «2»

به روایت ابن اعثم امام علیه السلام به وی فرمود:

«وَیْلی عَلَیْکَ یَابْنَ الزَّرْقاءَ أَتَأْمُرُ بِضَرْبِ عُنُقی؟! کَذِبْتَ وَاللَّهِ، وَاللَّهِ لَوْ رامَ ذلِکَ احَدٌ مِنَ النَّاسِ لَسَقَیْتُ الْأَرْضَ مِنْ دَمِهِ قَبْلَ ذلِکَ، وَ إِنْ شِئْتَ ذلِکَ فَرُمْ ضَرْبَ عُنُقی إِنْ کُنْتَ صادِقاً؛ وای بر تو ای پسر زرقاء! تو فرمان کشتن مرا می‌دهی؟ به خدا سوگند دروغ می‌گویی! به خدا سوگند! اگر کسی از مردم چنین اراده‌ای کند، قبل از آن‌که بتواند کاری کند، زمین را از خونش سیراب می‌کنم؛ اکنون اگر راست می‌گویی، بیا تهدید خود را عملی کن و گردنم را بزن!». «3»

19- ادامه همان سخن ..... ص : 320

آنگاه امام علیه السلام با صراحت وارد بحث شد و رو به ولید بن عتبه کرد و فرمود:

«أَیُّهَا الْأَمیرُ! إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ النَّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلائِکَةِ وَ مَحَلُّ الرَّحْمَةِ وَ بِنا


__________________________________________________
(1). کامل ابن اثیر، ج 3، ص 378
(2). ارشاد مفید، ص 374 و تاریخ طبری، ج 4، ص 251
(3). فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 18 و مقتل الحسین خوارزمی، ج 1، ص 184
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه