عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها صفحه 330

صفحه 330

حر گفت: «ای اباعبداللَّه! ما از آنان که این نامه‌ها را نوشتند نیستیم، مأموریت ما آن است که از تو جدا نشده تا تو را نزد امیر (عبیداللَّه بن زیاد) ببریم».

امام علیه السلام تبسّمی کرد و فرمود:

«الْمُوْتُ أَدْنی إِلَیْکَ مِنْ ذلِکَ؛ مرگ از انجام این کار به تو نزدیک‌تر است!». «1»

***

این دومین اتمام حجّت امام علیه السلام به کوفیان و سپاه «حرّ» است که در میان آنها به یقین از نامه‌نگاران و دعوت کنندگان امام علیه السلام فراوان بودند، زیرا کسی جز «حرّ» نوشتن نامه را انکار نکرد.

به یقین از آنها بسیار بودند و شرمنده شدند ولی اراده آنها از آن ضعیف‌تر بود که درست بیندیشند و از راه خطا بازگردند.

جمله آخر امام علیه السلام مانند پتکی بر سر «حر» وارد شد و چیزی نگفت.

51- گفتگوی پرمعنای امام علیه السلام با حرّ ..... ص : 367

امام علیه السلام پس از گفتگو با حُرّ، به یاران خود رو کرد و فرمود: «زنان را بر مرکب‌ها سوار کنید تا ببینیم حرّ و یارانش چه خواهند کرد؟».

اصحاب امام سوار شدند و زنان را جلوی کاروان حرکت دادند. ولی سواران کوفه پیش آمده و راه را بر آنان بستند. امام دست به قبضه شمشیر برد و بر سر حُرّ فریاد کشید و فرمود: «ثَکَلَتْکَ امُّکَ! مَا الَّذی تُرِیدُ أَنْ تَصْنَعَ؟؛ مادرت به عزایت بنشیند! می‌خواهی چه کار کنی؟!».

حرّ پاسخ داد: به خدا سوگند اگر کسی از عرب- جز تو- چنین سخنی بر زبان جاری می‌ساخت، پاسخش را می‌دادم، هر که می‌خواست باشد! امّا به خدا سوگند که


__________________________________________________
(1). فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 137- 138؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 303 (با مختصر تفاوت) و مقتل الحسین خوارزمی، ج 1، ص 232 (با مختصر تفاوت)
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه