عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها صفحه 400

صفحه 400

پاره پاره همسرش را دید، گفت: «گوارا باد بر تو بهشتی که خدا نصیب تو کرد، از او می‌خواهم مرا به تو ملحق کند». این سخن حکایت از بالاترین درجه ایمان آمیخته با شجاعت بی‌نظیر او می‌کرد، چیزی که می‌تواند الگو برای همه نسل‌ها باشد.

80- شما با جانتان یاریم کردید ..... ص : 437

سیف بن حارث و مالک بن عبداللَّه دو برادر مادری هستند که روز عاشورا هنگامی که تنهایی و غربت امام را دیدند گریه‌کنان به خدمت امام آمدند.

امام فرمود: ای فرزندان برادرم! چرا می‌گریید؟! به خدا سوگند بعد از گذشت ساعتی چشمانتان روشن خواهد شد.

گفتند: خدا ما را فدای تو گرداند. بر خود نمی‌گرییم بلکه گریه می‌کنیم برای اینکه شما را در محاصره این گروه می‌بینیم ولی کاری از دست ما بر نمی‌آید.

امام فرمود: «فَجَزاکُمُ اللَّهُ یا ابْنَیْ أَخِی بِوَجْدِکُما مِنْ ذلِکَ وَمُواساتِکُما إیَّایَ بِأَنْفُسِکُما أَحْسَنَ جَزاءِ الْمُتَّقینَ؛ ای فرزند برادرم خدا شما را به خاطر این همراهی و این یاری با جانتان، بهترین پاداشی که به متقین می‌دهد، عطا نماید».

این دو برادر با هم از امام علیه السلام اذن گرفتند و به سوی میدان رهسپار شدند و در حالی که در کنار یکدیگر مبارزه می‌کردند هر دو به فیض شهادت نائل آمدند. «1»

81- من به نزد خدای بخشنده و کریم می‌روم ..... ص : 437

به نقل بلاذری و ابن اثیر چون صبح عاشورا سپاه ابن سعد به سوی خیمه‌های امام علیه السلام نزدیک شد. عبداللَّه بن حوزه تمیمی جلو آمد و با صدای بلند خطاب به یاران امام گفت: «آیا حسین در میان شما است؟» کسی پاسخ نداد و چون تکرار کرد یکی از


__________________________________________________
(1) تاریخ طبری، ج 4، ص 337؛ اعیان‌الشیعة، ج 1، ص 607؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج 2، ص 24 و بحارالانوار، ج 45، ص 31
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه