عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها صفحه 86

صفحه 86

چاره‌ای نیست جز این که این نام را برای همیشه دفن کنم!!». «1»

این ماجرا به خوبی از برنامه‌های معاویه و کینه او از اسلام و رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله حکایت دارد. از این رو، وی هرگز از دشمنی با خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و یاران اهل‌بیت علیهم السلام دست نکشید و جنایات بی‌شماری را در حقّ آنان مرتکب شده که نمونه‌های روشن آن رواج سبّ و لعن علی و فرزندانش، به شهادت رساندن امام حسن علیه السلام و حجر بن عدی و یاران حجر و بسیاری دیگر است.

یزید و انتقام کشته‌های بدر ..... ص : 110

یزید بن معاویه که در فساد و بی دینی شهره آفاق بود و جنایت عظیم کربلا به دستور او صورت گرفت و ننگ کشتن فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و پاره تن فاطمه زهرا علیها السلام را برای خود خرید و صفحه جنایت‌بار حکومت اموی را با این ماجرا سیاهتر و تاریک‌تر ساخت، بارها از انتقام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و کشته‌های بدر سخن به میان آورده است، که چند نمونه از آن را ذیلًا ملاحظه می‌کنید:

1- مورد نخست، مربوط به آنجایی است که یزید در قصر خود در محلّی مُشرف بر «جیرون» «2» نشسته بود و از آنجا ورود سرهای مقدّس و کاروان اسیران اهل‌بیت علیهم السلام را مشاهده می‌کرد. در همان حال شنیدند که این اشعار را زمزمه می‌کند:

«لَمَّا بَدَتْ تِلْکَ الْحُمُولُ وَ أَشْرَقَتْ تِلْکَ الشُّمُوسُ عَلی رُبی جِیروُنِ

نَعِبَ الْغُرابُ فَقُلْتُ صِحْ اوْ لَا تَصِحْ فَلَقَدْ قَضَیْتُ مِنَ الْغَرِیمِ دُیُونِی»

«هنگامی که آن قافله پدیدار شد، و آن خورشیدها (سرهای شهدا) بر بلندیهای جیرون تابید، در آن زمان کلاغی فریاد کشید. من گفتم: فریاد بزنی یا نزنی، من که طلب خود را از بدهکارانم گرفتم!». «1»

در این اشعار به صورت کنایه روشن‌تر از تصریح از انتقام خونهای اجداد و اقوام خود در جنگ‌های اسلامی سخن می‌گوید؛ مقصودش این است که طلبِ خود یعنی خون‌های جاهلیّت را از رسول خدا صلی الله علیه و آله گرفتم!

2- مورد دیگر آنجاست که سرهای مقدّس شهیدان کربلا را وارد مجلس یزید ساختند، یزید در حالی که باچوبدستی خود بر لب و دندان امام حسین علیه السلام می‌زد، این اشعار را می‌خواند:

لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلَا خَبَرٌ جاءَ وَ لَا وَحْیٌ نَزَلْ

لَیْتَ أَشْیاخِی بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزَعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلْ

لَأَهَلُّوا وَاسْتَهَلُّوا فَرَحاً وَ لَقالُوا یا یَزِیدُ لَاتَشَلْ

فَجَزَیْناهُ بِبَدْرٍ مَثَلًا وَ أَقَمْنا مِثْلَ بَدْرٍ فَاعْتَدَلْ

لَسْتُ مِنْ خِنْدِفٍ إِنْ لَمْ أَنْتَقِمْ مِنْ بَنِی أَحْمَدَ ما کانَ فَعَلْ «2»

«فرزندان هاشم (رسول خدا) با سلطنت بازی کردند، و در واقع نه خبری (از سوی خدا) آمده بود و نه وحیی نازل شده!

کاش بزرگان من که در جنگ بدر کشته شده بودند، امروز می‌دیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است!

در آن حال، از شادی فریاد می‌زدند و می‌گفتند: ای یزید دستت درد نکند!


__________________________________________________
(1). نفس المهموم، ص 435
(2). بیت دوم این ابیات از «عبداللَّه بن زَبْعَری» از دشمنان سرسخت رسول خداست. وی اشعاری را پس از جنگ احد و کشته شدن یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله سرود و در آن آرزو کرد که کاش کشتگان ما در جنگ بدر امروز بودند و می‌دیدند که قبیله خزرج (از قبایل مسلمان مدینه) چگونه زاری می‌کنند. یزید از این بیت استفاده کرد و بقیّه را خود سروده است (قصّه کربلا، ص 495).
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه