دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 1

صفحه 1

پیش‌گفتار مؤلّف در طبع دوّم‌

الف با اینکه تألیفات این حقیر در فنون مختلفه از فقه و اصول و تفسیر و حدیث و رجال و معارف و ادبیّات و ردّ ارباب مسالک و مقالات و غیر ذلک نظما و نثرا بسیار است، اوّلین کتابی را که اقدام بطبع و نشر آن نمودم همانا (بیّنه رحمت) در مراثی قتیل امّت و اهل بیت عصمت بود. و این از این نظر بود که مقصود اصلی از هر خدمت و بقای آثار بهره‌برداری است یعنی استفاضه اجر جمیل و جزای جلیل و بنظر این حقیر این منظور، در این خدمت بیشتر و سهل الحصول‌تر است بلکه شاید بقبول هم نزدیکتر باشد زیرا که عامّ المنفعه است خاصّ و عام از او بهره میبرند و در هر مجلس و محفل بکار برده میشود قلوب را منقلب و دلها را می‌شکند و اشکها را جاری میکند و هیچ چیز بهتر از دل شکسته و اشک جاری نیست و البتّه این بهره و استفاده بهترین بهره و استفاده و باقیات صالحات است. و نیز اگر موفق بنشر کتب دیگر و خدمات دیگرم نشوم یا خدای نخواسته مورد قبول نباشد لااقلّ بدین خدمت مفتخر باشم که یکی از ذاکرین و مرثیه‌گویان و روضه‌خوانان و نوحه‌سرایان حضرت سیّد الشّهدآء (ع) و خاندان عصمت باشم و اگر در ردیف علمآء و فقهایم محسوب ندارند در ردیف مرثیه خوانان و نوحه‌سرایانم محسوب دارند.

فخرم همین بس است که باشم غالام توفضلم همینکه مرثیه گویم بنام تو

این هم شرف بس است که گویند نوحه‌خوان‌ایجان فدای نوحه‌گردون مقام تو چون نسخه‌های طبع اول کمیاب و طالب آن بسیار شد بار دیگر بطبع و نشر آن اقدام و در این طبع غلطهای طبع اوّل را که بسیار بود تصحیح نموده و بر اشعار آن نیز افزودم. و چون غرض اصلی این حقیر چنانکه گفته شد شرکت در ثواب است با خوانندگان لهندا در اشعار خود جنبه استفاده عموم را در نظر گرفته یعنی هم عربی و هم فارسی از مرثیه و نوحه و دمهای نوحه‌گری و سینه‌زنی سروده‌ام تا هر صنف از واعظ و روضه‌خوان و نوحه‌گران از اشعارش در مقاصد

ب خود بکار برند و حقیر را از همه بهره و استفاده‌ای باشد.

تعجّب و رفع تلبیس و شبهه مغرضین‌

با اینکه اوّلین کتابی که از خود نشر دادم دیوان شعر بود یعنی (بیّنه رحمت) مع ذلک صوفی مسلکان و شیخی سیرتان چون مخالفت و مبارزه شدید این حقیر را با ایشان می‌بینند و از مدافعه علمی و استدلالی عاجزند برای تضعیف و تحقیر این بنده بهر گونه نسبت و تهمت متشبّث میشوند از جمله اینکه میگویند (فلان) بر ضدّ شعر (1) و ادب‌و مخالف (2) با عرفان‌و دشمن (3) بزرگان است. و این هر سه جز تهمت که ناشی از غرض و مرض است و جز تلبیس و شبهه- کاری نیست. امّا اوّل: حقیر در موضوعات مختلفه اشعار بسیار دارم که شاید مجموع بالغ بر سیهزار بیت بیت یا زیاده باشد از انجمله منظومه‌ای در علم اصول دو هزار بیت، و منظومه در علم رجال قریب هفتصد بیت و شرح دیوان حضرت امیر (4) چهار هزار بیت، و معارضه با دیوان شبستری بیش از دو هزار بیت و ردّ و معارضه دیوان حافظ و غیر ذلک در موضوعات مختلفه دیگر از مدائح و مراثی و مواعظ و ردّ بر مخالفین. با اینوصف چگونه میشود مرا ضدّ شعر و ادب معرّفی کرد آیا کسانیکه معروف بشعر و ادب هستند بیش از این دارند، یا کسیکه ضدّ شعر و ادبست اینهمه در شعر میکوشد، یا در ادبیّات کتاب مینویسد، گرفتم گویندگان مطّلع بر این اشعار من نیستند آیا همین نشریّه که اوّلین نشریّه حقیر است (بیّنه رحمت) کافی نیست که من بر ضدّ شعر و ادب نیستم بلی کافیست ولی انکه مرض دارد قصدش فریب دادن اشخاص بی‌اطّلاع است آری جان برادر من مخالف با شعر نیستم ولی آنچه من میگویم اینست: اوّلا اینهمه اهتمام بشعر نداشته باشد و تنها شعر را مایه فخر خود قرار ندهد شعرگوئی و شعردانی و شعرخوانی فضل نیست و اگر باشد چنان فضلی نیست که او را کمال بشری و انسانی بشود فرض کرد و ثانیا اگر شعر میگوئید یا میخوانید آن شعریرا بگوئید و بخوانید که خداپسندانه باشد خدا و رسول و امامی که برای او میگوئید و میخوانید به پسند و صوفیانه شعر نگوئید و اسمش عرفانی بنامید تقلید از متصوّفه نکنید شعرهای ایشان را مخوانید که ترویج بازار ایشان کنید وقت خود و وقت

ج مردم را نگیرید بشعرهای غیر صحیح که بر مذاق و مشرب متصوّفه است (کلّکم زاع و کلّکم مسئول عن رعیته) بالاخرة خود را آماده جواب کنید که از شما سئوال خواهد شد.

و امّا عرفان: من هرگز مخالف با عرفان نیستم لیکن اینرا که شما عرفان نامیده‌اید عرفان نمیدانم توضیح: عرفان مانند احکام است هر فرقه‌ای را چه از فرق اسلامی و چه غیر اسلامی عرفا نیست و احکامیست یهودیان و مسیحیان و زردتشتیان و غیر هم حتّی بهائیان و مالکی و حنفی و شافعی و حنبلی و غیر هم حتّی وهّابیها همه را عرفا نیست و احکامی و هریک را در عرفان و احکامشان طریق و مسلکی است و چون ما مسلمانیم هر عرفان را عرفان نمیدانیم و هر حکم را حکم نمیشماریم مگر اینکه از اسلام و از طریق اسلام باشد و نیز چون ما شیعه هستیم هر عرفانرا عرفان شیعه و هر حکمیرا حکم شیعه نمیدانیم اگرچه آنرا عرفان اسلام و احکام اسلام بنامند مگر اینکه بر مذاق اهل البیت و از طریق اهل البیت؟؟؟ باشد آنچه را که شعرای امروز عرفان مینامند عرفان صوفیّه و فلاسفه است نه عرفان اهل البیت پس در نظر ما ارزشی ندارد بلکه پیروی کردن از آن حرام است و همچنانکه احکام فقهیّه و مذاهب اربعه اهل سنّت یا غیر آن در نظر شیعه ارزش ندارد و متّبع نیست همچنین معارف آنان یا غیر آنان نیز محکوم بهمان حکم است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه