دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 113

صفحه 113

این قافله تا منتهی کمالش‌آخر بسوی حقّ بود مألش

با این یقین دیگر مرا چه باکست‌گر این تنم از تیغ چاک چاکست

گر عاقبت برگشت بر خدا شدگو این سَرِ من از تنم جُدا شد

آخر خدا هم میکند قضاوت‌هم بر شهید خود دهد کرامت

چون من براه حق رَوَم چه پَروااز هرچه آید بر سَرَم ز اعَدا

این اکبر و این اصغرم فدایش‌عبّاس و عون و جعفرم فدایش

گو بشکند این سینه از ستوران‌گو این سَرَم برَنی شود نوا خوان

گو خواهران من اسیر گردندگو دخترانم دستگیر گردند

وصیّتها و امر بصبر انحضرت خواهر را در شب عاشورآء

خواهر مکن زاری‌بنما مرا یاری

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه