دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 132

صفحه 132

پس سَرِ او بر سَرِ زانو نهادرُخ برُخ و لب بلب او نهاد

مِهر ابوّت بدلش زد بجوش‌خواست کند آتش دل را خموش

گاه ببوسید ز جان روی اوگاه ز شفقت لب نیکوی او

گفت که راحت شدی از هر مِحَن‌لیک بماندم من و یکمشت زن

آمدن زینب از خیمه‌گاه بر سر کشته علیّ اکبر بقتلگاه‌

شه بسَر کشته اکبر نشست‌شیشه صبر دل زینب شکست

پس ز حَرَم جانب میدان دویدسینه‌زنان ناله ز دل میکشید

آه که ای نور دو چشمان من‌قوّت دل راحتی جان من

رفتی و من را بغم انداختی‌هستی من در عدم انداختی

شاه که از حالت خود رفته بودناله زینب چو شنیدن نمود

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه