دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 137

صفحه 137

تو مرا بخوانی نشنوی جوابم‌نی توانم از تو دفع شرّ نمایم

نی تو را بنفعی بهَره‌ور نمایم

تو مرا بخوانی نشنوی جوابم‌وه چه ناگوار است بشنوم صدایت

یا که من نباشم دافع بلایت

تو مرا بخوانی نشنوی جوابم‌جان دهی بخواری من کنم نظاره

زیر سُمّ اسبان جسم پاره‌پاره

تو مرا بخوانی نشنوی جوابم دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت و اهلبیت عصمت، ص: 76

(حمل کردن نعش قاسم بخیمه‌ها و نهادن او را در میان کشته‌ها و نیاز او با حضرت منّان)

ثمّ احتمله علی صدره فکانّی انظر الی رجلی الغلام یخطّان فی الأرض و قد وضع صدره علی صدره فقلت فی نفسی ما یصنع فجآء به حتّی القاه بین القتلی من اهل بیته ثمّ قال اللّهمّ احصم عددا و اقتلهم بددا و لا تغادر منهم احدا و لا تغفر لهم ابدا صبرا یا بنی عمومتی صبرا یا اهل بیتی لا رأیتم هوانا بعد هذا الیوم ابدا.

پس آنشه نعش او از خاک برداشت‌ز خاکش بر فراز سینه بگذاشت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه