دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 14

صفحه 14

علیّ اکبرش مقتول شمشیرگلوی اصغرش شد پاره از تیر

ز پیکر دست عباش جدا شددو دستش مشک آبی را بها شد

زنانش را اسیر و خوار بُردندبگرد کوچه و بازار بُردند

چهل منزل سرش شد بر سرِ نی‌به چشم دختران و خواهر وی

زدندی چوب خزران بر لبانش‌بچشم خواهران و دخترانش

جوادا بیش از این دلها میازارکه بر آل نبی شد جور بسیار

مرثیه خمسه ال عبا و شگفت از سفله پروری دنیا

در حیرتم که دهر چرا سفله‌پرور است‌یا ربّ ز چیست اینهمه دنیا دَنی خر است

خود سفله است و سفله‌نواز است و سفله خوبر هرچه بنگرم ز همه چیز پست‌تر است

بینم سزا که بر همه ضرب المثل شودکاین پست خوی بر همه پست و دَنی سر است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه