دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 17

صفحه 17

یک جا صدای العطش کودکان بلندپرپرزنان ز تشنگی همچون کبوتر است

آب روان به آل پیمبر حرام شدو اندر فرات هر سگ و خوکی شناور است

لب‌تشنه شد شهید و جوانان ماهرواجسادشان چو گُل بر وی خاک پرپر است

عبّاس هر دو دست جدا شد ز بهر آب‌از تیر جای آب گلو پاره اصغر است

قلب حسین ز داغ علی اکبر جوان‌مجروح و داغدار فروزان چو اخگر است

سبط نبی حسین لبِ تشنه دل کباب‌مقتول تیر و نیزه و شمشیر و خنجّر است

دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت و اهلبیت عصمت، ص: 16 جسمش برهنه روی زمین زیر سمّ اسب‌بر نوک نیزه یا که به طشت زرش سر است

پروردگان عصمت و دُرهای در صدف‌بر اشتران سوار به مَرئی و منظر است

دنیا جواد گو که مبادا پس از حسین‌اف بر چنین مال که از زهر بدتر است

در فضل کربلا و شکایت از بلا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه