دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 193

صفحه 193

گهی خود را فکندی در زبانه‌بکتفش میزدندی تازیانه

علی هَم داشت امّا بود بیمارهم او را بود حامی هم پرستار

گهی در خیمه رفت و گه برونشددلش از غصّه بیمار خون شد

خدا داند چه بر زینب رسیدی‌که تا بیمارش از آتش کشیدی

جواد این هر دو آتش شعله افروخت‌بهر جا سر کشیدی عالَمی سوخت

(مرثیه در بیان حال زینب در سر نعش برادر)

آه از دَمیکه زینب کبُری بقتلگاه‌چشمش به پیکر شه گلگون قبا فتاد

از دُل کشید ناله چنان کاز خروش وی‌چندان خروش در حَرَم کبریا فتاد

جسمی فتاده بی‌سَر و بی‌جامه بی کفن‌زد نَعره‌ای که زلزله در کربلا فتاد

جانسوز نوحه کرد و همی زار میگریست‌کاز نوحه‌اش چه گریه در آن اشقیا فتاد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه