دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 195

صفحه 195

(و منها)

ای جان برادر چه شد آن پیرهن توکردی تو بتن تا که بود او کفن تو

لب تشنه بکشتند ترا از چه لب آب‌جانم بفدای لب خشک و دهن تو

تو کشتند کین گشتی و ما را باسیریبُردند همه خواهر و فرزند و زن تو

(و منها)

نه رفته‌ای بسفر تا بأنتظار تو باشم‌نه غیبتت بچنان تا امیدوار باشم

نه بر تنت ز جراحت چنانکه قابل مرهم‌مُدام بر تو کنم گریه داغدار تو باشم

شوم فدای تو کاخر برفتی با دل پر غم‌بیاد کشتن تو یا که قلب زار تو باشم

شوم فدای تو لب تشنه عاقبت بگذشتی‌برای تشنگیت تا ابَد فکار تو باشم

(و منها)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه