دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 207

صفحه 207

او چو سِرّ اللّه و این سَرسَرِ سِرّ اللّه است‌لا جرم سِرّ خدا در همه‌جا کرده ظهور

بدنش گه هدف سنگ و گهی مرکز تیرگه لگدکوب و گهی بشکند از سمّ ستور

با که گویم که چه آمد بسر سِرّ خدایا چه شد بر بدنش از ستم قوم شرور

بر سرش گریه کنم یا بتن اطهر اویا عیالش که بدادند بهر شهر عبُور

با دف و نی بأسیری ببرند آل رسوُل (ص)کو مجوسی که نخندد بچنین دین ثبور

ای جواد این همه پَستی که بأسلام رسیدعلّت آنست که اهلش بنمودند فجوُر

وسعت پرچم اسلام نشد دائره تنگ‌جُز از آن روز چون این فتنه شدی ننگ غیور

(ایضا فی هذا المعنی)

سَری به نیزه و خلقی بگرد او بتماشاعَجَب که خارجیش خوانده خود زنند بحاشا

چگونه خارجی استی سلیل احمد و زهراو کان یامر بالعرف دون ان یتحاشا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه