دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 210

صفحه 210

مرا گمان بندی هرگز ای هلال امیدم‌که از پس تو بمانم بلا کشم بصعوبت

سَرِ تو بر سَرِ نی بینم و تنت بروی خاک‌چه مشکل است تحمّل چه مُولم است کروبت

هلال من تو بحدّ کمال خود نرسیدی‌خسوف داد ترا ناگهان رقیب کذوبت

ترا شهید و عیالت اسیر و مال تو غارت‌تنت فتاده بمیدان مگر چه بود ذنوبت

دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت و اهلبیت عصمت، ص: 111

(و فی هذا المعنی ایضا)

هلال من چرا عمر تو کم بودبأین عمر کمت سهم تو غم بود

تو که حدّ کمال خود ندیدی‌خسوفت ناگهانی در رسیدی

چه زود ایماه من غیبت نمودی‌غروبت زود شد وقتش نبودی

کجا روزی بد این و هم و گمانم‌که من بعد از تو در دوران بمانم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه