دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 228

صفحه 228

آزردنش بچوب گرفتم سزا بودآیا نه احترام پیمبر بجا بود

شرمی نداری ار ز رخ جدّ و مادرش‌ظالم مزن به پیش زن و دُخت و خواهرش

این ایستاده در بَرَت او را بود پسرتوهین مکن برابر وی با سَرِ پدر

ما را که با تو نیست کنون دست قدرتی‌ظالم مکن تو بیش از این بیمروّتی

آیا سزد به پرده نشانی عیال خویش‌آل رسول هتک کنی با دل پریش

آل نبی مگر ز کنیز تو کمترندکاندر حضور مجلسیان بی‌تسترند

(چوب زدن یزید بر لبان انحضرت و مکالمه حضرت زینب با او)

ظالما چوب مزن بر لب اواندکی شرم کن از زینب او

دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت و اهلبیت عصمت، ص: 120 سَر ببریده چه کرد است گناه‌که لبش را کنی از چوب سیاه

در بَر خواهر غمدیده اوپیش اولاد ستمدیده او

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه