دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 238

صفحه 238

کاش پیش از تو فدای تو شدم‌کاش از دیده خود کور شدم

تا ندیدم سَرِ پُر خون تو باب‌ریشت از خون سرت گشته خضاب

پس لَبَش بر لب بابا بنهادعاقبت بر لب بابش جان داد

اینچنین مرگ جوادا چه نکوست‌ای خوش آن دادن جان بر لب دوست

(ایضا از زبان رقیّه)

جان پدر بگوشه ویران خوش آمدی‌بر جستجوی حال یتیمان خوش آمدی

هرچند جایگاه تو اند خرابه نیست‌امّا برای دیدن یاران خوش آمدی

دیشب هوار دیدن تو در سرم فتادبا سَر بدیدن من نالان خوش آمدی

کس در خرابه هیچ نپرسد ز حال مابر دیدن خرابه‌نشینان خوش آمدی

شمع و چراغم ار نبود احتیاج نیست‌ای شمع جان تو خود چه فروزان خوش آمدی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه