دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 31

صفحه 31

آن یکی فریاد میزد العطش‌و آن یک از سوز عطش بنموده غش

یاورانش را شرار کوفیان‌جُمله را کشتند از پیر و جوان

اکبرش را غرقه در خون ساختنددست عبَاسش ز تن انداختند

شیرخوارش رابجای آب و شیرحلق او را پاره کردندی به تیر

دست غارت پس بأموالش زدندخیمه‌هایش را ز کین آتش زدند

بر سَرِ نی نصب کردندی سرش‌بر زمین عریان فکندی پیکرش

ایجواد از جور کوفی دم مزن‌بیش از این نیشم از این ماتم مزن

شکوه از جفای بی منتهای اهل کوفه‌

ز جور کوفیان دارد فلک دادکه در عالم ندارد اینچنین یاد

برُوی بیگناهان آب بستن‌و یا در جنب دریا تشنه کشتن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه