دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 349

صفحه 349

طبیب حق که مسیحادم است و دوست‌نوازطلب چو از تو نبیند کرا دوا بکند

ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارندهر آنکه خدمت سلطان کربلا بکند

مباش خفته بوقت سحر ضریح ببوس‌که بوی سیب بهشتش ترا شفا بکند

بزیر قبّه او کن طلب همه حاجات‌که هر اثر که دعا دارد آن دعا بکند

مباش خفته به امید آنکه بیداری‌در آن مقام دعائی برای ما بکند

بسوخت حافظ و بوئی نبرد از ایمان‌که سنگ تیره پیر مغان چها بکند

جواد ما و حسین، حافظ است و پیر مغان‌کجا اثر شب دیجور چون ضحی بکند

(معارضه با این غزل که مطلعش اینست: گر میفروش حاجت رندان روا کند) که بنام پیرش گفته و من نیز بنام حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام گفتم‌

کر شاه کربلا نظری سوی ما کندایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند

گر آن نظر که کرد به حُرّ تا که شد شهیدبر ما کند یقین همه را کیمیا کند

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه