دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 43

صفحه 43

کبود از کعب نی وز تازیانه پشت و بازویش‌بمیرم کی روا بر عصمت صغری چنین باشد

دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت و اهلبیت عصمت، ص: 28 خدا زینب کجا بزم یزید و ابن مرجانه‌چسان توهین بر زینب روا از هر لعین باشد

نبودش کوچه و بازار بس کاخر بویرانه‌کند مسکن کسی کو را مکان عرش برین باشد

جواد از قصّه زینب مگو آتش مزن بر دل‌نه دلرا طاقت و صبر و تحمّل بیش از این باشد

مرثیه بر صبر و تحمّل زینب کبری با پرستاری اسراء

کسی نشنیده در دوران بود یکزن تن تنهاپرستاری کند از یک گروهی دختر و زنها

مگر زینب که هشتاد و چهارش در کفالت بودحمایت داشت از کعب نی و سیلی دشمنها

همه این با عنوان عصمت و طفلان بی‌باباچو دُرهای یتیم اندر رَسَن بازو و گردنها

اسیری گو و امّا کسی نشنیده در دوران‌به بند ریسمانها گلعذارانرا چو سوسنها

الا ای آسمان بر حال زینب سُوگواری کن‌اغیثها عن الأعدآء و احمی و ادفعی عنها

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه