دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 87

صفحه 87

چو زینب از وی این گفتار بشنیدز محمل سر بُرون آورد و نالید

بگفت ای پور عباس این سخن چیست‌مرا هرگز جُدائی از حُسین نیست

دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت و اهلبیت عصمت، ص: 49 تو میخواهی کزین راه و از اینروجدائی افکنی بین من و او

اگر عیش است و گر رنج است و آفات‌جدائی بین ما هیهات هیهات

نه جان من به از جان حسین است‌نه تاب فرقت آن نور عین است

اگر او را شهادت عار نبوداسیری هم مرا دشوار نبود

اگر او کشته گردد در غَریبی‌چرا نبود مرا از آن نصیبی

ابیات طرمّاج بن عدیّ‌

یا ناقتی لا تذعری من زجری‌و امضی بنا قبل طلوع الفجر

بخیر فتیان و خیر سفرآل رسول اللّه آل الفخر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه