دیوان بینه رحمت در مراثی قتیل امت صفحه 96

صفحه 96

گو که ز قتلم بشود خَصم شادکشته شدن عین تمنّای ماست

گر بأسیری ببرد خواهرم‌خزِی نه بر ماست بر اعدای ماست

تا بأبد بَهر حُسین ای جوادبر رُخ ما لؤلؤ لالای ماست

ایضا زبان‌حال مقرون بزبان مقال انحضرت هنگام ورود بکربلاء

چون فُرود آمد بدشت کربلازد بهمراهان و بر خویشان صَلا

کای رفیقان این زمین گر کربلاست‌پس در اینجا مدفن بدان ماست

هست این امر از رسُل و از خداکه شوم در این زمین من سَر جُدا

ایضا جواب گفتن انحضرت از خواهر و امر بصبر نمودن‌

صبر کن ایخواهر و غمگین مباش‌صیحه مزن ناله مکن دلخراش

مرگ برا یهمه ارزانی است‌اهل سَماوات و زمین فانی است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه