بازشناسی نهضت عاشورا صفحه 210

صفحه 210

یعنی عمر - منتقل گردید و از جایگاهش دورتر شد. آنگاه به جایگاه خود بازگشت و در قرارگاه خود استقرار یافت. اکنون آن را بسان توپ بقاپید.(1)

روزی به عثمان گفت: پدرم به فدایت. بخشش کن و همچون ابی حجر مباش... ای بنی امیه! حکومت را دست به دست کنید، چونان که کودکان توپ را دست به دست می کنند که به خدا سوگند، نه بهشتی وجود دارد و نه دوزخی.. زبیر در آن جا حضور داشت... لذا عثمان به ابوسفیان گفت: دورشو! ابوسفیان گفت: پسرکم! آیا این جا کسی هست؟ زبیر گفت: بله، سوگند به خدا که من آن را بر تو پنهان می دارم.

نیز ابن ابی الحدید گوید: گذر ابوسفیان به آرامگاه حمزه افتاد و آن را بالگدش زد و گفت: ای اباعماره! حکومتی که دیروز برسر آن باشمشیر جنگیدیم، امروز در دست نوجوانان ماست و با آن بازی می کنند.(2)

تلاش معاویه برای نابودی اسلام

آنچه گفته آمد، درباره ی ابوسفیان در طی زندگی آلوده ی او بود که آن را بر ضد اسلام سپری می کرد. اینک سخنی درباره ی معاویه که نشان می دهد وی کورکورانه از پدرش صخربن حرب پیروی می کرده است.

مسعودی روایتی را از کتاب الموفقیات اثر زبیربن بکار، از مطرف بن مغیره بن شعبه - از پیروان خاندان ابوسفیان - درباره ی گفتگوی او با پدر یزید، نقل می کند که او گفت: من به همراه پدرم مغیره به نزد معاویه در شام رفتیم. پدرم نزد معاویه می رفت و با وی به گفتگو می نشست و سپس به نزد من باز می گشت و از معاویه و اندیشه ی او یاد می کرد و از آنچه در او دیده بود ابراز شگفتی می نمود. در یکی از


1- (2)
2- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2 ، ص 44-45 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه