- پیشگفتار 1
- مقدمه 3
- اشاره 6
- یک شب و روز عاشورا 7
- روزی بس بزرگ! «عاشورا 7
- صبح و عصر عاشورا - صبح نور و عصر جنون 9
- دو لشکر و فکر شب 11
- نص سخن 26
- اشعۀ دیگران یا پاسخ سخنوران 30
- آخرین سخن اجتماعی 32
- شب جنگجویان و بیداری رقیب 43
- اشاره 45
- سپردن امانات 47
- نص نامه، همین یک سطر است 50
- تأمین ناحیۀ پشت سر 52
- سپیده تاریک و روشن و نماز 59
- نماز بین الطلوعین - اقدامات مقدماتی 61
- دعا، دیده به دشمن، دل با خدا 67
- اشاره 69
- قیام به دفاع 71
- منطق امام برای عموم 72
- نخستین دفاع 72
- جهان مصونیت من 75
- پیشنهاد مختص 79
- اشاره 82
- دفاعیۀ زهیر - سخنوری از امرای عراق 83
- زهیر برگشت 85
- ختم سخن 85
- دول دنیا و مواریث نبوت 86
- استفسار آخرین رأی و دفاع 90
- پیشنهاد و دفاع 91
- اشاره 92
- در کسوت محمد صلی الله علیه و آله 95
- مداخلۀ اوباش 96
- مصونیّت و پیشنهاد آن 97
- بریر و سخنی از آب 98
- اشاره 104
- محاکمه و آزادگان 108
- نامۀ تحمیل بیعت 117
- نامۀ تحمیل تسلیم و پیک مرگ 120
- اشاره 147
- نص خطابه سومین 150
- اشاره 157
- اینک محاکمۀ عمر و دنیا 159
- پیام حسین علیه السلام 161
- اثر خطابه 163
- احضار پسر سعد 169
- متن تاریخ در این باره 173
- نگاه حضرت علیه السلام به پشت سر عمر سعد 174
- نطق سردار جنگ با نفرات خود پیش از حمله 184
- اشاره 186
- اشاره 195
- خودنمایی، بی پروایی 200
- پیروزی دوم 202
- مقدمات خطر 204
- انقلاب خیر بشر 205
- اشاره 216
- حمله ستون چپ به سرداری شمر 224
- پنج تن جنگجوی میان معرکه 228
- اشاره 238
- خطر و نخستین حملۀ عمومی 240
- فدائیان این حمله کیانند؟ و چگونه می جنگند؟ 242
- عده 32 تن از سواران 247
- اشاره 253
- امداد پانصد کماندار 256
- علاوه بر فرماندهان دیگر فرماندهی عمر سعد 261
- امام علیه السلام به فرماندهی خود مواظبت از نفرات خود می کند 262
- نغمۀ شورافزای حماسه 269
- اشاره 270
- کوشش دو تن امیر برای رفع اندوه امام و دفع حمله برای فرصت نماز 271
- نعش حر در صحنۀ نماز، خود مؤذنی است 277
- اشاره 279
- نماز و خلوت با قهار منتقم 279
- بهتر از بیمه کردن اطمینان می دهد 279
- نماز خوف 280
- نماز مطارده 281
- اما کیفیت این نماز 283
- اشاره 301
- اول شهید آل پیغمبر صلی الله علیه و آله 304
از جمله نامه ای به اهل کوفه نوشت، آنها را با بدبختی شان در شب تصمیم مخاطب کرده، علل بدبختی آنها را تذکر می دهد و اینک که شب تصمیم است و به حسب تصمیم خود، رو به کشته شدن می رود، مقدرات خود و جوانان و یاران را به دیدۀ تقدیر می نگرد، باید تیره بختان کوفه را به آنچه شایسته و بایسته است بیاگاهاند، مضمون نامه را نیز با اندکی کم و زیاد، فردا در میدان جنگ در هنگام دفاع در خطاب به آنها می گوید و به نظر ما باید مطالب فولادین آن توقیع هم در کتاب و هم در خطاب آمده باشد.
تحف العقول گوید: نامۀ او به سوی اهل کوفه در آن هنگام که به جانب کوفه آمد و خذلان اهل کوفه را دید، این است. اما بعد: فتباً لکم ایتها الجماعه(1)
1- (1) ما متن نامه را به عربی اینجا ضبط می کنیم و در قسمت روز شرح آن را. تحف العقول: «کتابه علیه السلام الی اهل الکوفه لما سار و رأی خذلانهم ایاه - اما بعد: فتباً لکم ایتها الجماعه و ترحاً حین استصرختمونا والهین فاصرخنا موجفین، سللتم علینا سیفاً کان فی ایماننا و حششتم ناراً اقتدحناها علی عدوّنا و عدوّکم فاصبحتم الباًلفا علی اولیائکم ویداً لاعدائکم بغیر عدل افشوه فیکم و لا لأمل اصبح لکم فیهم و عن غیر حدث کان منا و لا رأی تفیل عنا فهلّاً - لکم الویلات - ترکتمونا و السیف مشیم و الجاش طامن و الرأی لم یستصحف ولکن استسرعتم الیها کتطایر الدبا و تداعیتم عنها کتداعی الفراش فسحقاً و بعداً لطواغیت الامه و شذاذ الاحزاب و نبذه الکتاب و نفثه الشیطان و محرفی الکلم و مطفیء السنن و ملحقی العهره بالنسب المستهزئین الذین جعلوا القرآن عضین و الله انه لخذل فیکم معروف قد وشجت علی عروقکم و توارث علیه اصولکم فکنتم اخبت ثمره شجی للناصر و اکله للغاصب. الا، فلعنه الله علی الناکثین الذین ینقضون الایمان بعد توکیدها و قد جعلوا