سوژه های سخن 9 : اسلام حسینی - اسلام یزیدی صفحه 112

صفحه 112

هرگز تنهایت نگذارم، تا خدا بداند که ما وصیت پیامبرش محمد را در باره تو حفظ و رعایت نمودیم، و اگر می دانستم که در راه تو کشته می شدم و بعد زنده به آتش کشیده می شدم و خاکسترم به باد داده می شد و هفتاد بار این وضع تکرار می شد، هرگز از حضرتت جدا نشده تا در پیش رویت شاهد مرگ و شهادت را در آغوش کشم، چرا نه، حال که این یک کشته شدن بیش نیست و بعد هم به کرامت ابدی و جاویدان خدا می رسم.

لحظات شهادت سعید بن عبد الله حنفی

قال: وحضرت صلاه الظهر، فأمر الحسین علیه السلام زهیر بن القین وسعید بن عبداللّه الحنفی أن یتقدّما أمامه بنصف من تخلّف معه، ثمّ صلّی بهم صلاه الخوف، فوصل إلی الحسین علیه السلام سهمٌ، فتقدّم سعید بن عبداللّه الحنفی، ووقف یقیه بنفسه ما زال، ولا تخطّی حتّی سقط إلی الأرض وهو یقول: اللّهمّ العنهم لعن عادٍ وثمود، اللّهمّ أبلغ نبیّک عنّی السلام، وأبلغه ما لقیت من ألم الجراح، فإنّی أردت ثوابک فی نصر ذرّیّه نبیّک، ثمّ قضی نحبه (رضوان اللّه علیه)، فوجد به ثلاثه عشر سهماً سوی ما به من ضرب السیوف وطعن الرماح.(1)

در این وقت گاه نماز ظهر شد، حسین علیه السلام فرمان داد تا زهیر بن قین و سعید بن عبد الله حنفی پیش رویش ایستاده تا با مانده اصحاب نماز خوف بگزارد. هر تیر که به سوی حسین علیه السلام گشاده گشت سعید بن عبد الله بن جان می خرید و همواره خود را وقایه جان امام می نمود و قدمی واپس ننهاد تا به زمین افتاده می گفت: خداوندا بر اینان لعنتی چون العن عاد و ثمود فرو فرست، خداوندا! پیامبرت را از من سلام برسان و وی را ابلاغ فرما که ما چه رنجها که از جراحات وارده دیدیم، چه من پاداش خود را در پاری ذریه پیامبرت از تو می خواهم، و آن گاه به شهادت رسید، رضوان الله علیه، در بدنش سیزده تیر جز ضرب شمشیر و زخم نیزه ها دیده می شد.

شب پنجم (عبدالله بن حسن علیهما السلام )

مقتل:

شهادت عبدالله بن حسن علیهما السلام

وقتی ابی عبد الله علیه السلام تنها شد و دشمن او را محاصره کرد عبد الله بن حسن علیهما السلام ده ساله، به یاری او شتافت:


1- لهوف / ترجمه میر ابو طالبی، ص: 147.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه