سوژه های سخن 9 : اسلام حسینی - اسلام یزیدی صفحه 115

صفحه 115

شکاری لشکر را شکافت، سپس همانند شیر خشمناک حمله افکند شمشیری بعمر بن سعد بن نفیل بزد، عمر شانه را سپر آن شمشیر کرد، شمشیر دستش را از نزدیک مرفق جدا ساخت، چنان فریادی زد که لشکریان شنیدند آنگاه حسین علیه السلام از او دور شد، سواران کوفه هجوم آوردند که او را از معرکه بیرون برند، پس بدن نحسش را اسبان لگد کوب کرده تا به دوزخ شتافت و دیده از این جهان بست و گرد و خاک که بر طرف شد دیدم حسین علیه السلام بالای سر آن پسر بچه ایستاده و او پای بر زمین می سائید (و جان می داد و حسین علیه السلام می فرمود دور باشند از رحمت خدا آنان که تو را کشتند، و از دشمنان اینان در روز قیامت جدت (رسول خدا صلی الله علیه واله ) می باشد، سپس فرمود: بخدا بر عمویت دشوار است که تو او را با واز بخوانی و او پاسخت ندهد، یا پاسخت دهد ولی بتو سودی ندهد، آوازی که بخدا ترساننده و ستمکارش بسیار و یار او اندک است، سپس حسین علیه السلام او را بر سینه خود گرفته از خاک برداشت، و گویا من می نگرم بپاهای آن پسر که بزمین کشیده می شد پس او را بیاورد تا در کنار فرزندش علی بن الحسین علیهما السلام و کشته های دیگر از خاندان خود بر زمین نهاد، من پرسیدم: این پسر که بود؟ گفتند: او قاسم بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام بود.

شب هفتم ( علی اصغر علیه السلام )

مقتل اول:

امام حسین علیه السلام بی یاور شد. وقتی امام حسین علیه السلام بی یار و یاور شد به سمت خیمه ها برگشت و به زینب کبری سلام الله علیها فرمود فرزند کوچکم را به من بده:

فَتَقَدَّمَ إِلَی اَلْخَیْمَهِ وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ اَلصَّغِیرَ حَتَّی أُوَدِّعَهُ فَأَخَذَهُ وَ أَوْمَأَ إِلَیْهِ لِیُقَبِّلَهُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَهُ بْنُ اَلْکَاهِلِ اَلْأَسَدِیُّ لَعَنَهُ اَللَّهُ تَعَالَی بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَقَالَ لِزَیْنَبَ خُذِیهِ ثُمَّ تَلَقَّی اَلدَّمَ بِکَفَّیْهِ فَلَمَّا اِمْتَلَأَتَا رَمَی بِالدَّمِ نَحْوَ اَلسَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اَللَّهِ . قَالَ اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِکَ اَلدَّمِ قَطْرَهٌ إِلَی اَلْأَرْضِ. (1)

حسین علیه السلام در خیمه نزدیک شد و بزینب فرمود:فرزند خردسال مرا بدست من بده تا

برای آخرین بار او را به بینم کودک را بر وی دست گرفت و همین که خواست کودکش را ببوسد حرمله بن کاهل اسدی تیری پر تابش نمود که بگلوی کودک رسید و گوش تا


1- اللهوف علی قتلی الطفوف / ترجمه فهری، النص، ص: 117.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه