سوژه های سخن 9 : اسلام حسینی - اسلام یزیدی صفحه 119

صفحه 119

مقتل دوم: افتادن حضرت عباس علیه السلام از روی اسب

وقتی اباالفضل علیه السلام از مرکب بر روی زمین افتاد ندا داد که: «یا أخی أدرک أخاک!» برادر

جان حسین! دیگر برادرت «عباس» را دریاب سالار شایستگان با شنیدن ندای پرچمدار قهرمانش همانند باز شکاری به میدان تاخت و خود را به برادر رسانید، اما هنگامی که به عباس نگریست، دید دست ها قلم شده، پیشانی شکسته و بر دیدگانش تیر بیدادگران نشسته است. حسین علیه السلام با کمر خمیده نزدیک آمد و کنار پیکر غرق در خون پرچمدار بلند آوازه اش نشست، سر او را به دامن گرفت و او جان به جان آفرین تسلیم کرد. حسین علیه السلام خطا به او فرمود: «أخی! الان انکسر ظهری و قلت حیلتی و شمت بی عدوی.» برادرم! عباسم! اینک با به خاک افتادن تو دیگر کمرم شکست، و تدبیر و چارهام، محدود و اندک شد و دشمن تجاوز کار به شماتت من برخاست. (1)

مقتل سوم: برگشتن امام حسین علیه السلام به خیمه ها

پس از شهادت قمر بنی هاشم علیه السلام: آن گاه با دنیایی غم و اندوه برخاست و به سوی خیمه ها باز گشت. دختر فرزانه اش

سکینه سلام الله علیها» به استقبال پدر شتافت و گفت: «أبتاه هل لک علم بعمی العباس ؟» پدر جان! آیا از عمویم عباس خبر نداری ؟ او با دیدگانی اشکبار فرمود: «یا بنتاه! ان عمک قد قتل ...»دخت گرانمایه ام! عموی قهرمانت را کشتند. در این هنگام خواهر قهرمانش زینب سلام الله علیها فریاد برآورد که: «و اخاه! وا عباساه! واضیعتنا بعد ک!» هان ای جان برادر! ای عباس عزیز! ای داد از گرفتاری و تنهایی ما پس از شهادت جانسوز تو!؟ (2)

شب و روز عاشورا امام حسین علیه السلام )

مقتل اول: برگشتن ذوالجناح به خیام

یکی از لحظات سخت برای اهل بیت علیهم السلام وقتی بود که ذوالجناح بدون صاحب به خیمه ها برگشت در زیارت ناحیه مقدسه این صحنه به این صورت به تصویر کشیده شده است:


1- در سوگ امیر آزادب ( ترجمه مثیر الأحزان )، ص: 259
2- در سوگ امیر آزادی ( ترجمه مثیر الأحزان )، ص: 260
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه