دمع السجوم:( در کربلا چه گذشت) ترجمه کتاب نفس المهموم صفحه 539

صفحه 539

مترجم گوید: امام علیه السلام فرمود این از علم مخزون است به علت آن که ذهن اکثر مردم از شنیدن هر لفظ به معنی مادی آن منصرف می شود و هر چیز را عنصری و مادی پندارند و معانی دیگر را چون بینند منطبق با علم ناقص آنها نمی گردد، منکر می شوند، اما آن که می داند موجود منحصر در محسوس نیست و عوالم بسیار است، داند که ممکن است امام علیه السلام آوازی بشنود و دیگری نشنود و نیز داند هر چیز را در هر عالمی صورتی است، چنانکه میر فندرسکی گوید:چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی صورتی در زیر دارد آن چه در بالاستی و عالم ملائکه و سموات و مجردات به منزله ی عقل عالم کبیر است و صورت هر چیز در آن است، مانند عقل ما که صورت چیزها در آن هست و مرد دیندار باید چون حدیثی شنید و او را مستبعد آمد، بی تامل رد نکند، بلکه در آن توقف کند و علم آن را به اهلش واگذارد. و اینکه گویند: مخالف عقل را باید تأویل کرد، برای کسی است که در علوم عقلیه و نقلیه راسخ باشد، مانند علامه ی حلی و خواجه ی طوسی رحمهما الله نه آنکه فرق میان یقین و ظن و مستبعد و محال نمی گذارد.

در شیون کردن جنیان بر حضرت سیدالشهداء

ابن قولویه روایت کرده است از میثمی که سه تن کوفیه به آهنگ یاری حسین علیه السلام بیرون شدند، در دهی که «شاهی» نام داشت فرود آمدند؛ دو نفر دیدند یکی پیر و دیگری جوان و سلام کردند، پیر گفت: من مردی از جنیانم و این برادرزاده ی من است؛ خواست یاری این مظلوم کند و من چیزی به خاطرم می رسد. جوانان انسی گفتند: آن چیست؟ گفت: بپرم و خبر او را برای شما بیاورم تا با بصیرت بروید. گفتند: نیکو رأیی است. گفت: آن روز و شب غایب گشت و فردا بیامد، آوازی شنیدند و کس را ندیدند، می گفت:و الله ما جئتکم حتی بصرت به بالطف منعفر الخدین منحوراو حوله فتیه تدمی نحورهم مثل المصابیح یطفون الدجی نورا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه