بر امام سجاد علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 115

صفحه 115

عصبانی شد. در آن هنگام مردی از شامیان گفت: ای هشام! این کیست که این چنین مورد اکرام مردم قرار گرفته است؟ هشام برای آنکه اطرافیانش که اکثرا از مردم شام بودند به آن حضرت رغبت حاصل نشود گفت: من او را نمی شناسم.

فرزدق که آنجا حضور داشت گفت: اما من می شناسم. مرد شامی گفت: ای ابافراس او کیست؟

فرزدق گفت:

هذا الذی تعرف البطحاء وطاته

و البیت یعرفه و الحل و الحرم

هذا ابن خیر عباد الله کلهم

هذا التقی النقی الطاهر العلم

اذا رأته قریش قال قائلها

الی مکارم هذا ینتهی الکرم

یغضی حیاء و یغضی من مهابته

فلا یکلم الا حین یتبسم

من معشر حبهم دین و بغضهم

کفر و قربهم منجی و معتصم

ان عد اهل التقی کانوا أئمتهم

او قیل من خیر اهل الارض قیل هم

این آن کس است که بطحاء موضع قدمش را می شناسد. بیت و حل و حرم او را می شناسند این فرزند بهترین همه ی

بندگان خداست. این پرهیزگار نظیف پاک و سید است.

چون قریش وی را بنگرد گوینده ی قریش گوید: کرم به مکرمتها و بزرگواریهای این منتهی شود.

از روی حیا دیده فرو ببندد و از مهابت وی دیده ها فرو بسته شود. با وی سخن نگویند مگر آنگاه که تبسم بر لب داشته باشد.

از گروهی است که دوستی ایشان دین و بغض ایشان کفر و نزدیکی به ایشان موضع نجات و مکان اعتصام است.

هرگاه اهل پرهیزگاری و تقوی را بشمارند این گروه پیشوایان ایشان اند یا اگر گفته شود چه کسان بهترین اهل زمین اند؟ گویند ایشانند.

هشام غضب کرد و فرمان داد تا فرزدق را در «عسفان» بین مکه و مدینه زندانی ساختند. این خبر به امام سجاد علیه السلام رسید و دوازده هزار درهم برای فرزدق فرستاد و عذر خواست که بیشتر مقدور نبود. [97].

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه