بر امام سجاد علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 116

صفحه 116

فرزدق آن مال را رد کرد و پیغام داد که من برای صله، مدح شما را نگفتم بلکه به جهت خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم مدح شما را گفتم. امام سجاد علیه السلام دوباره آن مال را برای او فرستاد و فرمود: ای فرزدق این را قبول کن، فرزدق هم قبول نمود. و در بعضی تواریخ است که زندانی شدن فرزدق طولانی شد به طوری که هشام او را به قتل تهدید کرد، فرزدق از امام سجاد علیه السلام خواهش دعا کرد. امام سجاد علیه السلام به او دعا کرد تا آنکه خداوند فرزدق را از زندان آزاد نمود.

بعد از مدتی که فرزدق به خدمت حضرت رسیده بود و صحبت از وضع فرزدق پیش آمده بود فرزدق گفت: هشام همه ی حقوق مرا قطع کرده است.

امام سجاد علیه السلام فرمود: عطای تو چه مقدار بود، فرزدق عرض کرد فلان مقدار، آنگاه امام سجاد علیه السلام به اندازه ی حقوق چهل سال به او عنایت کرد و به او فرمود: اگر می دانستم تو به بیشتر از این محتاج می شوی به تو عطا می کردم. (در تاریخ است که بعد از چهل سال فرزدق وفات کرد.)

عبادت امام سجاد

روزی امام باقر علیه السلام بر امام سجاد علیه السلام وارد شد در حالی که امام سجاد علیه السلام مشغول عبادت بودند. امام باقر علیه السلام آن حضرت را از عبادت و بندگی به پایه ای دید که هیچ پارسایی بدان مقام نرسیده، تا جایی که رنگ صورت مبارکش از بی خوابی زرد شده و دیدگانش از زیادتی گریه ورم نموده و دماغ و پیشانیش پینه بسته و پاهایش از قیام برای نماز متورم شده بود.

حضرت باقر علیه السلام سپس در این مورد می فرماید: هنگامی که این حال را در پدر بزرگوارم مشاهده کردم نتوانستم از گریه خودداری نمایم. پس از اندک اندیشه ای به جانب من توجه کرده و فرمودند: بخشی از صحیفه هایی که عبادت حضرت علی علیه السلام در آن نوشته شده بیاورم چون آنها را به حضورش تقدیم کردم پس از آنکه مقداری از آن را قرائت کرد و عبادات خود را در برابر آنها ناچیز دید دلتنگ شدند و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه