بر امام سجاد علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 52

صفحه 52

سر عبیدالله نزد امام سجاد

مختار دستور داد سرهای بریده ی آنان را که حدود 70 سر می شد در همان محل دارالاماره که سرهای شهدای کربلا را نصب کرده بودند نصب کنند، آنگاه سرها را به مدینه، نزد اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خصوصا امام سجاد علیه السلام و محمد حنفیه تقدیم دارند.

هنگامی که مأموران مختار، به منزل امام سجاد علیه السلام آمدند، حضرت بر سر سفره ی طعام نشسته بودند.

حضرت از این خبر خوش و دیدن سر بریده ی ابن زیاد، بسیار شادمان شدند و سجده ی شکر به جای آوردند و این جملات را بیان فرمود:

«الحمدلله الذی ادرک لی ثاری من عدوی، و جز الله المختار خیرا»

خدای را شکر که انتقام خون مرا از دشمنم گرفت، و خداوند به مختار، جزای خیر عنایت فرماید.

آنگاه امام سجاد علیه السلام رو به حاضرین کرد و فرمود:

«هنگامی که ما را بر

ابن زیاد وارد کردند، او در سر سفره ی غذا نشسته بود و سر بریده ی پدرم را در مقابل خود نهاده بود، من او را چنین نفرین کردم؛ بار پروردگارا! زنده باشم و ببینم روزی را که سر بریده ی ابن زیاد در مقابل من قرار داشته باشد.»

جنگ مختار با عبدالله بن زبیر

پس از پیروزی مختار بر «ابن زیاد»، «عبدالله بن زبیر» روبروی مختار قرار داشت. «عبدالله بن زبیر» در آن هنگام مدعی خلافت بود، و «مکه» را پایتخت خود قرار داده بود و بر مناطق وسیعی از «حجاز» و «عراق» و «یمن» حکمفرمایی می کرد و خطر در کمین «مختار» بود. زیرا «عبدالله زبیر» برادر خود «مصعب» را استاندار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه