بر امام سجاد علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 80

صفحه 80

حجاج گفت: درباره ی حجاج چه می گویی.

جواب داد: استاندار عراق از مأمورینش بدتر است، خداوند او و مأمورینش را روسیاه نماید.

حجاج به پیرمرد گفت: مرا می شناسی؟ جواب داد: نه. گفت: من حجاج هستم،

پیرمرد گفت: فدایت شوم آیا شما مرا می شناسی؟

حجاج پاسخ داد: نه.

پیرمرد گفت: من فلان پسر فلان، دیوانه ی بنی عجل هستم، هر روز دوبار گرفتار جنون می شوم. حجاج از گفته ی او خندید و رفت.

روزی حجاج در منبر، خطابه ی خود را به درازا کشاند، شخصی شجاع و با اراده از بین مستمعین با صدای بلند گفت، موقع نماز فرا رسیده است سخن را کوتاه کن، نه وقت به احترام شما توقف می کند و نه خداوند عذرت را می پذیرد، این صراحت کلام، آن هم در حضور جمعیت، برای حجاج گران آمد، دستور داد آن مرد را زندانی کردند.

شهادت سعید بن جبیر

سعید بن جبیر از جهت عفت و زهد و عبادت و علم تفسیر معروف بود و نام او را «جهبذ العلماء» ممیز خوب و بد علماء گذاشته اند. سعید پشت سر امام زین العابدین علیه السلام نماز می خواند، خالد بن ولید عشری او را گرفته پیش حجاج فرستاد، موقعی که حجاج او را دید گفت: تویی شقی بن کسیر. [55].

سعید بن جبیر گفت:

مادرم از نام من اطلاعش بیشتر است.

حجاج گفت: درباره ی ابی بکر و عمر چه می گویی؟ در بهشتند، یا در جهنم؟

سعید گفت: اگر داخل بهشت یا جهنم شدی و اهلش را دیدی می فهمی.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه