بر امام سجاد علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 82

صفحه 82

«منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تاره اخری» [58].

از خاک خلقتان کردیم، و به خاک برگشته، و باز از خاک بار دیگر بیرون می آئید.

در اینجا گردن سعید بن جبیر زده شد.

ابن اثیر می نویسد: موقعی که سر سعید روی زمین افتاد. سه مرتبه گفت: لا اله الا الله.

حجاج پس از کشتن سعید بن جبیر گرفتار مرض شد و در بستر افتاد و فریاد می زد و بی هوش می شد و هر وقت به هوش می آمد می گفت:

مالی و لسعید بن

جبیر؟

آخر من چرا سعید بن جبیر را کشتم؟

حجاج مدت چهل روز با این وضع دردناک به سر می برد تا به درک واصل شد.

شهادت قنبر

یک روز حجاج به مأمورین خود گفت: امروز می خواهم یکی از اصحاب علی را بکشم. گفتند: کسی بهتر از قنبر سراغ نداریم. حجاج او را احضار کرد و به او گفت: تویی قنبر؟ گفت: بلی.

حجاج گفت: از دین علی بیزاری بجو!

قنبر گفت: دین بهتری برای من بیاور تا دست از دین علی بردارم.

حجاج گفت: من تو را می کشم، هر طور که مایلی قبول کن.

قنبر گفت: امیرالمؤمنین علیه السلام به من فرمود: که تو را بدون جرم مانند گوسفندان ذبح می کنند. حجاج دستور داد او را ذبح کردند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه