پيشگفتار
ويژگيهاي عترت
ويژگيهاي عترت، ويژگيهاي قرآن است. زيرا كه عترت هم طراز قرآن است. اگر قرآن صراط مستقيم و صراط اقوم و پايدار است، كه هيچ گاه به هيچ مقدار در آن كژراهگي راه ندارد؛ انديشه و رفتار عترت نيز صراط مستقيم و صراط اقوم است. انحراف در مورد آنان پندار باطل است. كه عترت، معصوم از هر گناه و مصون از هر خطاست. سيد الساجدين عليهالسلام در معرفي عترت ميفرمايد: نحن الصراط المستقيم، [1] و از زبان عترت به عترت خطاب ميشود، انتم الصراط الاقوم [2] ، تنها راهي كه انسان را به مقصد ميرساند راه عترت است، بقيه بيراهگي خواهد بود. عترت انديشهي وحياني و رفتاري صمداني ميباشد. عترت پرچمدار هدايت است و مشعل فروزان رهنمون. ديگران براي رسيدن به مقصد بايد از رهنمون عترت بهره گيرند. در غير اين صورت روندگان بيراهه [ صفحه 11] خواهند بود. توجه كنيد سيد الساجدين عليهالسلام چه زيبا بيان ميكند: فمن سلم لنا سلم و من اقتدي بنا هدي. [3] «هر آن كه تسليم ما شد به سلامت به مقصد خواهد رسيد، هر آن كه به ما اقتدا نمود رهنمون ميشود.» عترت شاخصهاي رهبري ميباشند. پوييدن راه بيپايان كمال، با همراهي و راهبري عترت ممكن خواهد بود.
موقعيت اجتماعي عترت
تحليل سيره عترت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بدون آگاهي از موقعيت اجتماعي آنان و ويژگيهاي زمان زندگي امامان ناممكن ميباشد. بر همين اساس است، نويسندگاني كه اشراف به ويژگيهاي زمان امامان فراهم نميسازند، توان آن را ندارند كه از موضعگيريهاي امامان تحليل درست ارائه دهند. اينان در اين فرايند دچار كژ راهگيهاي فراوان ميشوند و اين در حالي است كه برخي قلم بدستان، اصولا همانند امام سجاد عليهالسلام را فردي منزوي و به دور از مسايل اجتماعي پنداشته، تحليل موضعگيريهاي آنان را در اين راستا امري بيهوده ميدانند! ليكن باور حق اين است كه عترت آل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بعد از ايشان همواره از موقعيت ممتاز برخوردار و همواره يك جريان بزرگ اجتماعي به رهبري عترت پديدار بوده است. و به همين خاطر مورد چالشگري از جانب حاكمان سياسي قرار گرفتهاند. حكومتها هماره كوشيدهاند با امامان معصوم (عليهمالسلام) و تشكل همسوي آنان به چالش برخيزند؛ زيرا بزرگترين خطر را بر تاج و تخت خويش خطر تشكل همسوي اهل بيت (عليهمالسلام) ميديدهاند. [ صفحه 12] از اين رو عترت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم هماره در هر زمان، موقعيت والاي اجتماعي بهرهور بوده و يك تشكل پرجوش اجتماعي كه از كوثر غدير جرعه مينوشيده است از آنان حمايت مينموده است. اين تشكل گرچه آسيبهايي را بر خويش برميتابيده، ليكن هيچ گاه هويت خويش را از كف ننهاده است. از جانبي امامان معصوم در هر زمان بيشترين تلاش در جهت ساماندهي اين تشكل همسو و عبور آن از بحرانها شكل دادهاند. به همين جهت تحليلهاي صحيح از موضعگيريهاي اجتماعي امامان ترابط تنگاتنگ با جريانهاي اجتماعي زمان آنان دارد و نويسنده بدون آگاهي كامل از اين جريانها و اوضاع اجتماعي زمان امامان هيچ گاه قادر به تحليلهاي صحيح در اين راستا نخواهد بود. اين نكته نيز شفاف است كه در فرايند اجتماعي تحليلهاي صحيح، محور الگوگيري از انديشه و رفتار عترت خواهد بود. بدون آگاهي صحيح، تحليل صحيح ناممكن و بدون تحليلهاي واقعگرا، الگوگيري از امامان مشكل ميباشد. اين موضوع ارزش تحقيق مسائل اجتماعي امامان را شفاف ميسازد، كه افزون بر انديشههاي توحيدي و معارف و نيز رفتارهاي تربيتي و فضايل آنان در بعد اجتماعي نيز موضعگيريهاي عترت پيام رسان بوده و نسلهاي بعدي در هر زمان ميتوانند رفتار آنان را الگوي زندگي خويش برگزينند.
امام سجاد و جامعه
علي بن الحسين سيد الساجدين عليهالسلام نيز همانند ساير امامان از موقعيت والاي اجتماعي بهرهمند بوده و يك جريان بزرگ اجتماعي را [ صفحه 13] برغم تلاشهاي اجتماعي و فرهنگي «حزب عثمانيه» پديدار ساخته بودند. در برابر توانمنديهاي آنان، توانمندترين جريان اجتماعي عليه حزب عثمانيه امام سجاد عليهالسلام و جريان اجتماعي همراه وي بوده است. اين كه كسي امام همام را فردي منزوي كه در گوشهاي به عبادت فردي اشتغال داشته معرفي نمايد؛ بزرگترين جفا بر امام همام ميباشد. اين حقيقت در اين نوشتار شفاف شده است كه بزرگترين خطر بر تاج و تخت حزب عثمانيه (بنياميه) تلاشهاي اجتماعي و فرهنگي امام سجاد عليهالسلام به شمار ميرفته است. به همين سبب بيشترين فشار و خشونت از جانب حزب عثمانيه متوجه هواداران عترت و تشكل همراه امام سجاد عليهالسلام ميباشد.
ويژگيهاي اين نوشتار
اين نوشتار در چهار بخش تنظيم شده است. در بخش اول به زندگي حضرت پرداخته شده و در مورد مادر بزرگوار حضرت «شهربانو» تحقيق ارزنده ارائه شده است. در بخش دوم برخي فضايل مورد نگر قرار گرفته و در بخش سوم برخي انديشهها عرشي حضرت كه حائز الگوگيري بوده پژوهش شده است. در بخش چهارم كه عمدهي انگيزه نوشتار را شكل ميدهد، به موضعگيريهاي سيد الساجدين عليهالسلام در برابر جريانهاي اجتماعي و فرهنگي زمان ايشان در حد توان پرداخته شده است. با توجه به اين كه برخي ديدگاهها حضرت را فردي منزوي و بيتأثير در امور اجتماعي ميپنداشتهاند، در بخش چهارم با شفاف شدن [ صفحه 14] تلاشهاي اجتماعي و فرهنگي حضرت و چالشگري حضرت در برابر حزب عثمانيه اين پندار غلط زدوده خواهد شد. اميد است اين پژوهش قدمي گرچه كوچك، در ساحت بزرگ موقعيت اجتماعي حضرت باشد و مورد رضايت حق قرار گيرد. [ صفحه 16]