- مقدمه 1
- کودکی پیاده تا مکه 3
- عبادت حضرت علیه السلام 7
- دستگیری 9
- اندیشه در عظمت خلقت 12
- شکر نعمت 15
- صفات شیعه 18
- عفو و گذشت 20
- شخص بد زبان 23
- چرا زین العابدین نامیده شد؟ 26
- رعایت حق مادر 29
- تواضع 31
- احترام به داماد 33
- همنشینی با زیردستان 35
- اثرات دستگیری بر بدن 37
- مناجات نیمه شب 40
- شیوه ی عیادت از بیمار 42
- چشم به دست خدا 45
- برخورد با دزد 47
- با چه خانواده ای باید ازدواج کرد؟ 49
- اجتناب از سخن چینی و غیبت 52
- ترساندن حیوان 55
- برخورد با غلامان در آخر ماه رمضان 58
- از شدت عبادت 62
- صدقات 64
- انتقام نگرفت 67
- ارشاد و نشر احکام 69
- برخورد امام سجاد علیه السلام با شتر خود 74
- پاورقی 75
کودکی پیاده تا مکه
ابراهیم ادهم و فتح موصلی، هر یک روایت کرده اند:
من با قافله در صحرا می رفتم، کاری پیش آمد و از قافله جدا گشتم. پس ناگهان با کودکی که در حال راه رفتن بود، برخورد کردم.
گفتم: سبحان الله! صحرایی بی آب و علف و کودکی که در آن راه می رود؟!
پس به کودک نزدیک شدم و به او سلام دادم. کودک جواب سلامم را گفت.
پرسیدم: کجا می روی؟
گفت: به خانه ی خدا.
گفتم: عزیزم، تو کوچکی و رفتن به خانه ی خدا نه بر تو واجب است و نه از سنت است.