داستان هایی از اخلاق و رفتار امام سجاد زین العابدین علیه السلام صفحه 3

صفحه 3

کودکی پیاده تا مکه

ابراهیم ادهم و فتح موصلی، هر یک روایت کرده اند:

من با قافله در صحرا می رفتم، کاری پیش آمد و از قافله جدا گشتم. پس ناگهان با کودکی که در حال راه رفتن بود، برخورد کردم.

گفتم: سبحان الله! صحرایی بی آب و علف و کودکی که در آن راه می رود؟!

پس به کودک نزدیک شدم و به او سلام دادم. کودک جواب سلامم را گفت.

پرسیدم: کجا می روی؟

گفت: به خانه ی خدا.

گفتم: عزیزم، تو کوچکی و رفتن به خانه ی خدا نه بر تو واجب است و نه از سنت است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه