- مقدمه 1
- کودکی پیاده تا مکه 3
- عبادت حضرت علیه السلام 7
- دستگیری 9
- اندیشه در عظمت خلقت 12
- شکر نعمت 15
- صفات شیعه 18
- عفو و گذشت 20
- شخص بد زبان 23
- چرا زین العابدین نامیده شد؟ 26
- رعایت حق مادر 29
- تواضع 31
- احترام به داماد 33
- همنشینی با زیردستان 35
- اثرات دستگیری بر بدن 37
- مناجات نیمه شب 40
- شیوه ی عیادت از بیمار 42
- چشم به دست خدا 45
- برخورد با دزد 47
- با چه خانواده ای باید ازدواج کرد؟ 49
- اجتناب از سخن چینی و غیبت 52
- ترساندن حیوان 55
- برخورد با غلامان در آخر ماه رمضان 58
- از شدت عبادت 62
- صدقات 64
- انتقام نگرفت 67
- ارشاد و نشر احکام 69
- برخورد امام سجاد علیه السلام با شتر خود 74
- پاورقی 75
مناجات نیمه شب
طاوس یمانی گفت:
یک شب در مسجدالحرام داخل حجر اسماعیل شدم، دیدم حضرت علی بن الحسین علیه السلام وارد شد، و به نماز ایستاد و خیلی نماز خواند، بعد به سجده رفت.
چون آقا را درست نمی شناختم، با خودم گفتم: این مرد صالحی است از خاندانی نیک و بزرگوار، باید به دعای او گوش بدهم، ببینم چه می گوید، و آن را یاد گیرم.
نزدیک رفتم گوش دادم، شنیدم در سجده می فرماید:
عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک
ای خدا! بنده ی کوچکت به در خانه ی تو آمده.