داستان هایی از اخلاق و رفتار امام سجاد زین العابدین علیه السلام صفحه 47

صفحه 47

برخورد با دزد

یحیی بن علاء می گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود:

یک روز پدرم امام زین العابدین علیه السلام برای انجام فریضه ی حج، از مدینه به سوی مکه رهسپار شد، در مسیر راه به بیابانی بین مکه و مدینه رسید که در آنجا دزدهای زیادی برای غارت و چپاول اموال حاجیان و اذیت و آزار سر راه کمین کرده بودند.

همین که امام علیه السلام به دزدان رسید، یکی از آن دزدها جلو آمد و راه را بر امام بست و مانع از رفتن آن حضرت شد و به تندی گفت: از مرکب بیا پائین.

امام سجاد علیه السلام با متانت و خون سردی به آن دزد فرمود: چه می خواهی؟ و به دنبال چه چیزی هستی؟

دزد گفت: می خواهم تو را بکشم و آنچه داری همه را غارت کنم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه