- مقدمه 1
- کودکی پیاده تا مکه 3
- عبادت حضرت علیه السلام 7
- دستگیری 9
- اندیشه در عظمت خلقت 12
- شکر نعمت 15
- صفات شیعه 18
- عفو و گذشت 20
- شخص بد زبان 23
- چرا زین العابدین نامیده شد؟ 26
- رعایت حق مادر 29
- تواضع 31
- احترام به داماد 33
- همنشینی با زیردستان 35
- اثرات دستگیری بر بدن 37
- مناجات نیمه شب 40
- شیوه ی عیادت از بیمار 42
- چشم به دست خدا 45
- برخورد با دزد 47
- با چه خانواده ای باید ازدواج کرد؟ 49
- اجتناب از سخن چینی و غیبت 52
- ترساندن حیوان 55
- برخورد با غلامان در آخر ماه رمضان 58
- از شدت عبادت 62
- صدقات 64
- انتقام نگرفت 67
- ارشاد و نشر احکام 69
- برخورد امام سجاد علیه السلام با شتر خود 74
- پاورقی 75
ترساندن حیوان
حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند:
یک روز پدرم، امام سجاد علیه السلام با دوستان و اصحاب برای تفریح
و استراحت به اطراف شهر مدینه رفتند و مرا هم همراه خودشان بردند.
بعد از گردش سفره ای پهن شد و آقایان آماده ی خوردن غذا شدند، یک وقت آهویی از آن نزدیکی عبور کرد و پدرم امام زین العابدین علیه السلام خطاب به آهو کرد و فرمود:
ای آهو! من علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهماالسلام هستم و مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم است، بفرمائید سر سفره و با ما هم غذا شو.