امام سجاد علیه السلام فاتح قلبها صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

بي‌ترديد يكي از مهم‌ترين رازهاي توفيق پيشوايان معصوم عليهم السلام در طول حيات و بعد از شهادت آن بزرگواران، جايگاه معنوي و شخصيت والايشان در قلوب انسان‌هاي مشتاق فضائل و كمالات بوده است. از آنجا كه حضرات معصومين عليهم السلام هركدام در عصر خويش به عنوان اسوه كامل انسانيت و بارزترين نمونه كمالات و صفات انساني بوده‌اند و عموم مردم فطرتا چنين صفاتي را دوست دارند; به اين جهت، به امامان معصوم عليهم السلام به ديده محبت و عشق مي‌نگريسته‌اند. حتي دشمنان آن بزرگواران با اعتراف به اين حقيقت انكارناپذير، بارها زبان به ستايش پيشوايان معصوم گشوده و مناقب و افتخارات آنان را به ديگران يادآور شده‌اند. در اين فرصت، مروري كوتاه بر جايگاه معنوي حضرت زين‌العابدين عليه السلام در جامعه و برخي علل محبوبيت آن پيشواي راستين خلق در دلهاي مشتاق، خواهيم داشت باشد كه ما نيز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهايمان را از زنگار جهل و خرافه‌ها زدوده و در پرتو دوستي اهل بيت عليهم السلام گامهاي سعادت آفرين به سوي كمال برداريم. ان شاء الله. ناگفته نماند كه مقصود ائمه اطهار عليهم السلام جلب رضايت مخلوق در مقابل سخط و خشم خالق نبوده است; زيرا: الف) ساختار شخصيت آن بزرگواران و رفتار و كردارهاي پسنديده‌شان طبيعتا با فطرت مردم سازگار بوده و انسان‌هاي پاك فطرت و عموم مردم عادي به ديده محبت و احترام به آنان مي‌نگريستند. ب) چون امامان معصوم عليهم السلام براي هدايت مردم و پيشبرد مقاصد الهي خود به مقبوليت اجتماعي نياز داشتند تا آنجا كه اهداف الهي و اصول مسلم اسلام اجازه مي‌داد، سعي مي‌كردند افكار عمومي و رضايت مردم را در راستاي ارزش‌هاي معنوي جلب كرده و آنان را در مقابل اهل باطل بسيج نمايند. چنان‌كه بارها از اين نيروي عظيم بر ضد ستمگران و زورگويان بهره مي‌بردند. البته هرگاه هم كه مردم آن بزرگواران را همراهي نمي‌كردند، ائمه اطهار عليهم السلام به دنبال اهداف الهي خود مي‌رفتند و از مردم زمانه خود كه جانب باطل را انتخاب كرده بودند، فاصله مي‌گرفتند. به همين علت امام سجاد عليه السلام به مردي كه مي‌گفت: «اللهم اغنني عن خلقك; خدايا! مرا از اين مردم بي‌نياز كن.» اعتراض كرده و فرمود: «بي‌نيازي از مردم، ممكن نيست و انسان در هر صورت در زندگي دنيوي به ارتباط مردم نياز دارد بلكه چنين دعا كن: اللهم اغنني عن شرار خلقك; [1] خدايا! مرا از مردم شرور و بدسرشت بي‌نياز كن.»

جوانمردي و ايثار

از عوامل مهمي كه شخصيت والاي حضرت سجاد عليه السلام را در منظر ديگران محبوب ساخته بود و اطرافيان، دوستان، غلامان و كنيزان آن حضرت با تمام وجود به امام عشق مي‌ورزيدند، خصلت پسنديده «عفو، گذشت و جوانمردي» بود. در اين راستا امام سجاد عليه السلام از يك شيوه كارآمد و پسنديده تربيتي بهره مي‌گرفت. امام صادق عليه السلام فرمود: در طول ماه مبارك رمضان، حضرت علي بن الحسين عليه السلام در مورد غلامان و كنيزان و ساير زيردستان خود روش عفو و گذشت را به كار مي‌گرفت به اين ترتيب كه هرگاه غلامان و كنيزان آن حضرت خطائي را مرتكب مي‌شدند، آنان را تنبيه نمي‌كرد. آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفتري ثبت كرده و تخلفات هركس را با نام و موضوع تخلف مشخص مي‌نمود. در آخر ماه همه آنان را جمع كرده و در ميان آنان مي‌ايستاد. آنگاه از روي نوشته، تمام خطاها و اشتباهاتشان را كه در طول ماه رمضان مرتكب شده بودند، برايشان يادآور مي‌شد و به تك تك آنان مي‌فرمود: فلاني! تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفي كردي و من تو را تنبيه نكردم، آيا به ياد مي‌آوري؟! فرد خطاكار هم مي‌گفت: بلي، اي پسر رسول خدا! و تا آخرين نفر اين مطالب را متذكر مي‌شد و آنان به اشتباهات و خطاهاي خود اعتراف مي‌كردند. آنگاه به آنان مي‌فرمود: با صداي بلند به من بگوييد: اي علي بن الحسين! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنان‌كه تو اعمال ما را نوشته‌اي; نزد خداوند نامه اعمالي هست كه با تو به حق سخن مي‌گويد و هيچ عمل ريز و درشتي را فروگذاري نمي‌كند، و هرچه انجام داده‌اي، به حساب آورده و تمام اعمالت را نزد او حاضر و آماده خواهي يافت، همچنان كه ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده ديديم. پس ما را ببخش همان طور كه دوست داري خدا تو را ببخشد. اي علي بن الحسين! به‌ياد آر، آن حقارت و ذلتي را كه فرداي قيامت در پيشگاه خداي حكيم و عادل خواهي داشت; آن پروردگار عادل و حكيمي كه ذره‌اي و كمتر از ذره‌اي به كسي ستم روا نمي‌دارد و اعمال بندگان را همچنان‌كه انجام داده‌اند، به آنان عرضه خواهد كرد و حسابگري و گواهي خدا كافي است. پس ببخش و عفوكن تا پادشاه روز قيامت از تو عفو كرده و درگذرد. چنان كه خودش در قرآن مي‌فرمايد: «وليعفوا و ليصفحوا الا تحبون ان يغفرالله لكم والله غفور رحيم» ; [2] بايد ببخشند و عفو كنند. آيا دوست نداريد خداوند شما را بيامرزد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است. امام سجاد عليه السلام اين كلمات را براي خويش و غلامان و كنيزانش تلقين مي‌كرد و آنان باهم تكرار مي‌كردند و خود امام عليه السلام كه در ميان آنان ايستاده بود، مي‌گريست و با لحني ملتمسانه مي‌گفت: «رب! انك امرتنا ان نعفوا عمن ظلمنا فنحن قد عفونا عمن ظلمنا كما امرت، فاعف عنا فانك اولي بذلك منا و من المامورين; [3] پروردگارا! تو به ما فرمودي از ستمكاران خويش درگذريم، همان طور كه فرمودي، ما از كساني كه به ما ستم كرده‌اند، درگذشتيم، توهم از ما درگذر! كه در عفوكردن از ما و از تمام ماموران برتري.» پس از اين برنامه عرفاني و تربيتي، امام سجاد عليه السلام خطاب به خدمتگزاران خويش مي‌فرمود: من شما را عفو كردم، آيا شما هم من و بدرفتاري‌هاي مرا كه فرمانرواي بدي براي شما و بنده فرومايه‌اي براي فرمانرواي بخشاينده عادل و نيكوكار بوده‌ام، بخشيديد؟! همگي يكصدا مي‌گفتند: با اينكه ما از تو، جز خوبي نديده‌ايم، تو را بخشيديم. آنگاه به آنان مي‌فرمود: بگوييد: خداوندا! از علي بن الحسين درگذر!، همان طور كه او از ما درگذشت. او را از آتش جهنم آزاد كن، همان طور كه او ما را از بردگي آزاد كرد. آنان دعا مي‌كردند و امام چهارم عليه السلام آمين مي‌گفت و در پايان مي‌فرمود: برويد! من از همه شما عفو كردم و آزادتان مي‌كنم به اميد اينكه خدا نيز عفو كرده و آزادم كند. حضرت زين العابدين عليه السلام در روز عيد فطر آنقدر به خدمتگزاران خود جايزه و هديه مي‌بخشيد كه از ديگران بي‌نياز مي‌شدند. سيره امام سجاد عليه السلام چنان بود كه هرگاه بنده‌اي را در اول سال يا وسط سال مالك مي‌شد، بعد از يك دوره آموزش و اعمال شيوه‌هاي تربيتي صحيح، در شب عيد فطر آزادش مي‌كرد. آن بزرگوار بندگان سياه را كه هيچ‌گونه نيازي به آنان نداشت، مي‌خريد و در عرفات بعد از مراسم عرفه همراه هداياي قابل توجهي آزادشان مي‌ساخت. [4] و به اين ترتيب امام، بردگان را نه تنها در بعد جسماني بلكه از افكار و انديشه‌هاي خرافي، جهل و غفلت رها مي‌ساخت. لذا تربيت يافتگان مكتب حضرت علي بن الحسين عليه السلام از ذلت غفلت و خرافه پرستي به اوج عزت معنوي و عرفاني نائل مي‌شدند. و بيچاره‌ترين بردگان عصر آن حضرت در اثر ارتباط با درگاه امامت، به رهبران جامعه و عارفان خداجوي و عالمان رباني مبدل مي‌گشتند. سعيد بن جبير، سعيد بن مسيب، ابواسحاق بن عبدالله سبيعي، سالم بن ابي حفصه، شرحبيل بن سعد، عبدالله بن دينار، ابوخالد كابلي، محمد بن شهاب زهري، معروف بن خربوذ مكي، يحيي بن ام طويل، حبابه والبيه و... [5] از جمله تربيت يافتگان مكتب حضرت سجاد عليه السلام مي‌باشند. اين شيوه ي خداپسندانه امام چهارم عليه السلام موجب شد كه دوست و دشمن، كوچك و بزرگ و مرد و زن از اعماق وجود خويش آن حضرت را دوست بدارند. آري محبوبيت اجتماعي آن حضرت، رهين كردارهاي انساني و كمالات الهي‌اش بود تا آنجايي كه خلفاي بني اميه نيز به آن اعتراف مي‌كردند. ابن شهر آشوب مي‌گويد: امام سجاد عليه السلام در نزد عمر بن عبدالعزيز (هفتمين خليفه اموي) حضور داشت; هنگامي كه آن حضرت از نزد او بلند شده و بيرون رفت، عمر بن عبدالعزيز رو به اطرافيانش كرده و گفت: بهترين و شريف‌ترين مردم به نظر شما امروزه كيست؟ همه گفتند: شما اي خليفه! او گفت: نه، هرگز! بهترين و شريف‌ترين مردم همين فردي است كه الآن از حضور ما بيرون رفت! او چنان قلبها را به خود متمايل ساخته است كه همه دوست دارند مثل او باشند اما او هيچگاه آرزو نمي‌كند كه به جاي يكي از ماها باشد. [6] .

خدمتگزاري به نيازمندان

حضرت علي بن الحسين عليه السلام در عرصه خدمت به محرومان آنچنان درخشيده، كه موجب اعجاب و شگفتي همگان گرديد و آنان خواهي، نخواهي دوستدار حقيقي امام سجاد عليه السلام گرديدند. زماني كه تاريكي شب همه جا گسترده مي‌شد و چشم هاي مردم به خواب مي‌رفت، آن حضرت اموال موجود خود را از درهم و دينار جمع مي‌كرد و نان و آذوقه را كه فراهم كرده بود، برمي‌داشت و شبانه به منزل محرومان و بينوايان مي‌شتافت. آن حضرت در حالي كه صورت خود را پوشانده بود آذوقه‌ها و هدايا را به دوش مي‌كشيد و در سطح گسترده‌اي به بيچارگان مساعدت مي‌نمود. امام باقر عليه السلام فرمود: «كان علي ابن الحسين عليه السلام يحمل جراب الخبز علي ظهره بالليل فيتصدق; [7] پيشواي چهارم عليه السلام كيسه‌هاي نان را در شبهاي تاريك به دوش مي‌كشيد و به فقرا و نيازمندان تصدق مي‌نمود.» و بر اين انديشه پافشاري مي‌كرد كه: «ان صدقة السر تطفي‌ء غضب الرب; [8] صدقه پنهاني، خشم خداوند را فرو مي‌نشاند.» محمد بن اسحاق مي‌گويد: عده‌اي از نيازمندان مدينه عادت كرده بودند كه در ساعات معيني از شب، مرد ناشناسي به كمك آنان بيايد و او را به عنوان صاحب انبان به همديگر معرفي مي‌كردند. و آنان تا روز شهادت امام زين‌العابدين عليه السلام وي را نمي‌شناختند. [9] . امام باقر عليه السلام فرمود: پدرم حضرت علي بن الحسين عليه السلام دوبار براي خدا كليه ي اموال خود را احسان نمود. [10] . امام سجاد عليه السلام همواره مي‌فرمود: «سادة الناس في الدنيا الاسخياء و سادة الناس في الاخرة الاتقياء; [11] سرور و آقاي مردم در دنيا سخاوتمندان و بخشندگان هستند و در جهان آخرت، پرهيزگاران سرآمد ديگران خواهند بود.»

زيباترين شيوه معاشرت

در اينجا به برخي از رفتارهاي پسنديده امام سجاد عليه السلام كه در جذب قلوب و صيد دلهاي مردم تاثير فراوان داشته است، اشاره مي‌كنيم: 1. زمخشري نقل كرده است: هنگامي كه يزيد بن معاويه عامل جنايتكار خود، مسرف بن عقبه را به مدينه فرستاد و لشكر وي به قتل و غارت اهل مدينه پرداختند. حضرت زين‌العابدين عليه السلام چهارصد نفر از بانوان بي‌پناه را پناه داد و آن حضرت در كمال سخاوت و جوانمردي از آنان پذيرايي نمود. هنگامي كه لشكر مسلم بن عقبه از مدينه بيرون رفت، آن بانوان گفتند: به خدا قسم! در كنار پدر و مادرمان اين چنين زندگاني خوش و آرامش روحي و رواني نداشته‌ايم كه در سايه عطوفت و محبت اين مرد شريف (حضرت سجاد عليه السلام) در اين مدت بحراني اين چنين در آرامش و در كمال احترام به سر برديم. [12] . 2. امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت سجاد عليه السلام هرگاه مسافرت مي‌رفت، سعي مي‌كرد با كارواني سفر كند كه او را نشناسند و شرط مي‌كرد كه در طول سفر يكي از خدمتگزاران به همسفرانش باشد. يك بار كه با افرادي ناشناس به مسافرت رفته بود، مردي آن حضرت را ديده و شناخت، بعد به ديگر دوستانش گفت: آيا مي‌دانيد اين آقا كه به شما خدمت مي‌كند، كيست؟ گفتند: نه، نمي‌شناسيم. آن مرد گفت: اين شخص حضرت علي بن الحسين عليه السلام است! اهل كاروان كه اين جمله را شنيده و امام را شناختند، يكدفعه از جاي خود برخاسته و دست و پاي حضرتش را بوسيدند و عرضه داشتند: اي فرزند رسول خدا! آيا مي‌خواهي ما را آتش جهنم فراگيرد؟! اگر خداي نكرده از دست و زبان ما خطائي سر مي‌زد و به شما جسارتي مي‌كرديم، آيا ما تا ابد هلاك نمي‌شديم؟! چه انگيزه‌اي باعث شد كه شما به صورت ناشناس به ما خدمت كنيد؟ امام سجاد عليه السلام فرمود: «هنگامي كه من با عده‌اي آشنا به مسافرت رفتم، آنان به خاطر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بيش از استحقاق من، برايم خدمت كرده، عطوفت و مهرباني نثارم كردند. به همين جهت، به صورت ناشناس آمدم كه مبادا شما نيز بيش از حد بر من احترام كنيد. و ناشناس بودن را بهتر مي‌پسندم.» [13] . بي ترديد اين سيره پسنديده حضرت سجاد عليه السلام برگرفته از كلام حضرت خاتم الانبياء، صلي الله عليه و آله وسلم مي‌باشد كه فرمود: «من اعان مؤمنا مسافرا فرج الله عنه ثلاثا و سبعين كربة; [14] هركس به يك مؤمن مسافر ياري و خدمت نمايد، خداوند متعال هفتاد و سه بلا و اندوه را از او زايل خواهد كرد.» 3. علي بن عيسي اربلي مي‌نويسد: روزي امام سجاد عليه السلام از مسجد بيرون آمد و با مردي كه با آن حضرت عداوت ديرينه داشت، مواجه شد. مرد همين كه چشمش به امام افتاد، به حضرت زين‌العابدين عليه السلام جسارت كرده و دشنام و ناسزا گفت. ياران و غلامان امام عليه السلام خواستند كه آن شخص را تاديبش كنند. اما حضرت علي بن الحسين عليه السلام فرمود: با او كاري نداشته باشيد. آنگاه به او نزديك شده و گفت: آنچه از صفات و كارهاي ما برتو پوشيده است، بيشتر از آن است كه تو مطلع هستي! سپس با مهرباني و عطوفت تمام فرمود: الك حاجة نعينك عليها; آيا مشكلي داري كه ما در حل آن تو را ياري نماييم؟! مرد با مشاهده اين رفتار انساني، از كرده خود شرمسار گرديد. اما امام چهارم عليه السلام او را نوازش كرده و عباي ارزشمند خود را به همراه هزار درهم به وي بخشيد. بعد از آن واقعه، آن مرد شديدا به امام علاقه‌مند گرديد و در هر كجا كه مي‌رسيد، به بيان فضائل و مناقب آن حضرت مي‌پرداخت و خطاب به حضرتش مي‌گفت: به راستي كه تو از فرزندان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هستي. [15] . اين رفتارهاي آموزنده و انساني موجب شده بود كه مخالف و موافق، آن حضرت را از اعماق وجودشان دوست بدارند و به شخصيت والاي امام سجاد عليه السلام به ديده احترام و عظمت بنگرند.

راز محبوبيت اجتماعي

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه