بر امام باقر علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 17

صفحه 17

آخر میدان عده ی زیادی روی زمین نشسته بودند. پدرم پرسید اینها کیستند؟ دربانان گفتند: اینها کشیش و راهب های نصاری هستند. آن شخص دانشمند.آنها است که در هر سال یک روز می نشیند و مسایل ایشان را جواب می دهد.

امام صادق علیه السلام می فرماید: در این هنگام پدرم سر خود را در جامه پیچید، من هم همان کار را کردم و در میان آنها

رفتیم و در یک گوشه نشستیم. این جریان را به هشام گزارش کردند. او چند نفر از افراد خود را فرستاد تا جریان را گزارش کنند. چند نفر از مسلمانان نیز اطراف ما را گرفتند.

عالم نصاری پیش آمد ابروهایش را با پارچه ای بسته بود که روی چشمش را نگیرد. تمام راهبان و کشیشها از جای خود حرکت کرده و بر او سلام کردند و او را در صدر مجلس نشاندند. مردم گردش را گرفتند. من و پدرم امام باقر علیه السلام در میان آنها بودیم. عالم نصاری چشم به اطراف انداخت و نگاهی به امام باقر علیه السلام انداخت و گفت: تو از ما هستی یا از امت پیامبر اسلام؟

امام باقر علیه السلام فرمود: از امت پیامبر اسلام.

علام نصاری پرسید: از دانشمندان آنها هستی یا از نادانان؟

امام باقر علیه السلام فرمود: از نادانان نیستم.

در این وقت آثار اضطراب و ناراحتی زیاد در چهره ی عالم نصاری مشاهده شد. سپس گفت: از تو چند سئوال می کنم.

سؤالات عالم مسیحی از امام باقر علیه السلام

امام باقر علیه السلام فرمود: هر چه می خواهی بپرس.

عالم نصاری پرسید: چطور ادعا می کنید که اهل بهشت غذا و آب می خورند ولی ادرار و مدفوع ندارند، چه دلیلی بر این ادعا دارید که بتوان آن را قبول کرد؟

امام باقر علیه السلام فرمود: دلیل آن بچه ای است که در رحم مادر است. غذا می خورد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه