بر امام باقر علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 39

صفحه 39

خود را فرستاده بودی ما از شما اطاعت می کردیم. پس پسرم علی را روانه ی آن دیار کن.

امام باقر علیه السلام از خواب بیدار شدند و خواب را به فرزندان خود گفتند و فرمودند تا بار سفر برای علی آماده سازند. آنگاه امام صادق علیه السلام دستور دادند که اسباب سفر برای برادر مهیا کردند. پس از آماده شدن اسباب سفر «علی» با پدر بزرگوار خود و خداحافظی کرده و از مدینه به طرف کاشان حرکت نمودند.

ورود سلطان علی به کاشان

مردم کاشان که آماده و منتظر بودند با شنیدن خبر آمدن فرزند امام باقر علیه السلام فریاد شوق برآورده، کوچک و بزرگ، زن و مرد حدود شش هزار نفر به استقبال او آمدند. فرزند امام به کاشان وارد و مشغول هدایت مردم شدند و دوستان آقا از خدمتش فیض کامل می بردند. مسجد جامع کاشان محل و پایگاه آن جناب بود، منطقه ی تحت نفوذ آقا سلطان علی تا منطقه ی قم کشیده شد و جمعه ها نماز جمعه برقرار می گشت و جمعیت فراوانی در آن شرکت می کردند.

در آن زمان قم و کاشان تحت سرپرستی ایالت قزوین بود و استاندار و حاکم کل قزوین «ازرق ابرح» بود.

پس از گذشت سه سال، «حارث» ملقب به زرین کفش که حاکم قم و کاشان بود از ترس این که مبادا با جمع شدن مردم به دور «سلطان علی» کم کم حکومتش متزلزل شود و همچنین

این خبر به گوش «ازرق» برسد و او را از حکومت ساقط کند. این بود که طی ارسال نامه ای به ارباب خود، نوشت:

علی بن محمد باقر، سه سال است که به این حدود آمده و مردم بسیاری به دور او جمع شده اند و ما تاب مقاومت و جنگیدن با او نداریم، هر دستوری دهید اطاعت می کنم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه