- مقدمه 1
- امام باقر علیه السلام علم را می شکافد 3
- دانشگاه امام باقر علیه السلام 4
- ولید در مدینه 6
- خلفای همزمان با امام باقر علیه السلام 6
- دوری حاکمان اموی از حجاج 8
- شیر نبود، خون بدوش 9
- عمر بن عبدالعزیز به حکومت می رسد 9
- افکار یزید بن عبدالملک 10
- هشام به حکومت می رسد 11
- احضار امام باقر علیه السلام در شام 12
- سؤال هشام از امام باقر علیه السلام 12
- امام باقر علیه السلام و عالم مسیحی 16
- سؤالات عالم مسیحی از امام باقر علیه السلام 17
- امام باقر علیه السلام در شام 20
- اخطار امام باقر علیه السلام به جابر جعفی 21
- مناظره با عبدالملک 22
- اعتراض به سخنرانی عبدالملک 23
- سعد بن عبدالملک در کنار امام باقر علیه السلام 24
- پیشگویی امام باقر علیه السلام درباره ی «محمد بن عبدالله» 25
- ادعای عبدالله بن حسن 26
- درخواست ابوبصیر 27
- ابو بصیر چه می بیند؟ 28
- اسرار بر جابر جعفی سنگینی می کند 29
- پسر عمر و امام باقر علیه السلام 29
- قَتَادَه عالم بصره در خدمت امام باقر علیه السلام 30
- فقیه بصره در کنار امام باقر علیه السلام 31
- سؤالات طاووس یمانی از امام باقر علیه السلام 33
- ابوحنیفه در کنار امام باقر علیه السلام 36
- شهادت امام باقر علیه السلام 37
- اصحاب امام باقر علیه السلام 37
- فرستاده ی مردم کاشان نزد امام باقر علیه السلام 38
- ورود سلطان علی به کاشان 39
- دشمن در تدارک جنگ 40
- شهادت سلطان علی 40
- بررسی قیام زید علیه السلام 41
- اشاره 41
- جو حاکم به محیط 43
- ولادت زید علیه السلام 46
- اختلاف زید علیه السلام با پسر عمه ی خود 47
- محل زندگی زید علیه السلام 47
- زید علیه السلام در شام 48
- توهین هشام 49
- نقشه ی هشام برای زید علیه السلام 50
- مسافرتهای زید علیه السلام 50
- ورود زید علیه السلام به کوفه 51
- رنجش زید علیه السلام 51
- نصیحت داود بن علی به زید علیه السلام 52
- خروج زید علیه السلام از کوفه 52
- بیعت کوفیان با زید علیه السلام 52
- نصیحت سلمه به زید علیه السلام 53
- ابوحنیفه پشتیبان زید علیه السلام 54
- ازدواج زید علیه السلام در کوفه 55
- اندام زید علیه السلام 56
- گفتگوی احول با زید علیه السلام 57
- زید علیه السلام با قرآن 57
- هدف زید علیه السلام: امر به معروف و نهی از منکر 59
- گفتگوی جابر با زید علیه السلام 60
- زید در کنار امام باقر علیه السلام 61
- برخورد زید علیه السلام با دوستانش 62
- افکار زید علیه السلام 63
- قیام زید علیه السلام 65
- تنهائی زید علیه السلام 67
- تیر خوردن زید علیه السلام 68
- پیدا کردن جسد زید علیه السلام 69
- قیام یحیی فرزند زید علیهما السلام 69
- شهادت زید علیه السلام 69
- وضع قیام کننده 72
- گفتار امام رضا درباره ی زید علیهما السلام 75
- نظر امام صادق علیه السلام راجع به زید علیه السلام 77
- عقیده ی زید علیه السلام 78
- مجلسی و زید علیه السلام 79
- تأثیر شهادت ها بر اوضاع سیاسی 80
- شیخ مفید و زید علیه السلام 80
- پاورقی 82
- اسامی و تاریخ سلطنت حاکمان بنی امیه 82
- اسامی و تاریخ سلطنت حاکمان بنی عباس 82
مداینی می گوید:
چون عبدالله، زید را چنین گفت: زید گفت: آری به خدا سوگند، مادرم پس از وفات سید خویش صبر کرد و از آستان خویش گام فر ننهاد (ازدواج دیگر نکرد) چون غیر او صبر نکرد (مادر عبدالله که عمه ی زید بود) بعد از آن زید پشیمان شد و از عمه اش خجلت می کشید و تا چندی پیش او نمی رفت. تا آنکه عمه اش پیام فرستاد که ای برادر زاده ام، من می دانم که مادر تو به نزد تو چنان است که مادر عبدالله به نزد عبدالله.
پس از این منازعه ها، خالد بن عبدالملک به آن پیام فرستاد و گفت: فردا صبح پیش من آیید فرزند عبدالملک نباشم اگر به کار شما فیصله
نبخشم.
در آن شب مدینه چون دیگی جوشان بود، یکی چنین می گفت و یکی چنان. یکی می گفت: زید این گونه بیان کرد، و یکی می گفت: عبدالله آن گونه اظهار نمود. صبح خالد در مسجد نشست و مردم هم اجتماع کردند. گروهی شماتت گر و گروهی غمگین بودند خالد آن دو را احضار کرد و دوست می داشت که آن دو یکدیگر را شماتت کنند.
عبدالله می خواست سخن بگوید، زید گفت:
ای ابا محمد شتاب مکن، همه ی بندگان زید آزاد باشند اگر با تو پیش خالد مخامصه کنم.
سپس روی به خالد کرد و گفت: ای خالد، ذریه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را برای امری جمع کردی که این کار نه ابوبکر نه عمر انجام نمی داد … سپس مشاجراتی بین زید و خالد صورت گرفت و از مجلس خارج شدند.
زید علیه السلام در شام
زید روانه ی شام شد و خواست به دیدار هشام رود واما هشام بن عبدالملک به وی اجازه ی ملاقات نمی داد. زید نامه می فرستاد و هشام هر بار در ذیل آن می نوشت: «ارجع الی امیرک» به امیر خود مراجعه کن.
زید گفت: به خدا هرگز به نزد خالد رجوع نخواهم کرد.