بر امام باقر علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 56

صفحه 56

گوید، زنی بود زیبا و درشت اندام و چاق که سنی از او گذشته بود، لکن آثار پیری در وی دیده نمی شد. چون به زید رسید و سلام کرد، زید گمان برد که جوان است. و چون سخن گفت فصیحترین مردم بود، و منظری نیکو داشت. از نسبش پرسید، خبر داد که از کدام طایفه است.

زید او را گفت: خدایت رحمت کند آیا مایلی تا با من ازدواج کنی؟

گفت: خدایت رحمت کند، اگر به فکر ازدواج بودم به تو رغبت داشتم. پرسید: مانع تو چیست. گفت: اینکه سنم زیاد است. گفت: چنین نیست من راضی هستم، تو از کبر سن به دوری. گفت: خدایت رحمت کند، من بر حال خود و آنچه از روزگار بر من وارد آمده داناترم، اگر قرار بر ازدواج بود، هیچ کس را برابر تو نمی دانستم، اما دختری دارم که پدرش پسر عم من است و از من زیباتر است، و اگر بخواهی او را به تو می دهم، گفت: اگر مثل تو باشد راضیم. گفت: آفریننده و نگارگر وی نخواسته است تا او مثل من کند، بلکه سفیدتر، خوش چهره تر، تنومندتر، دلیرتر و شکیل تر ساخته است.

پس زید بخندید و گفت تو را فصاحت و بیان نیکو بخشیده اند، زبان آوری او نسبت به تو چگونه است؟ گفت: در این باب وقوفی ندارم چون من پرورده ی حجازم

و دخترم پرورده ی کوفه، نمی دانم شاید که دخترم زبان اهل کوفه را آموخته باشد. زید گفت: من در این باب کراهتی ندارم. سپس وعده ای نهادند و نزد دختر رفتند و زید او را به حباله ی خویش درآورد، و از او صاحب دختری شد سپس از دنیا رفت و زید شیفته ای او بود.» [49].

اندام زید علیه السلام

زید از نظر جسمی، پیکری درشت و ورزیده و قامتی بلند داشت. ابولفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین در باب درشتی اندام وی سخن رانده است. وی از قول

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه