بر امام باقر علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 63

صفحه 63

افکار زید علیه السلام

پس از بیعت مردم با زید و اطلاع یوسف بن عمر از این امر، فشار خود را بر یاران زید زیاد کرد و بطور پنهانی به جستجوی فعالیت زید پرداخت. یاران زید که از این امر آگاه شدند، گروهی از سران آنها پیش زید رفتند و گفتند: رحمک الله، ما قولک فی ابی بکر و عمر؟

خداوند تو را رحمت کند، در شأن ابی بکر و عمر چه می گویی؟

زید گفت: خدا آن دو را رحمت کند و ایشان را بیامرزد، از هیچیک از افراد خاندان خویش نشنیدم کمه از ایشان تبری جوید و یا جز خیر چیزی بگوید. گفتند: در این صورت پس چرا خون اهل این خاندان (اهل بیت) را می طلبی، اگر چنانچه آن دو بر سلطنت شما نتاخته اند و آن را از دست شما بدر نیاورده اند.

زید در جواب آنها گفت: مهمترین چیزی که در جواب آنچه ذکر کردید می گویم این است که ما از همه ی مردم به سلطنت رسول الله سزاوارتر بودیم و آن گروه بر ما استبداد ورزیدند و ما را از آن براندند، و این به نزد ما موجب کفر ایشان نمی شود، زمامداری یافتند و میان مردم عدل کردند و به کتاب و سنت عمل نمودند.

مردم گفتند: ای زید اگر آنها به تو ستم نکردند پس اینها هم ستم نکردند، پس چرا ما

را به جنگ با قومی دعوت می کنین که نسبت به تو ستمکار نیستند.

زید گفت: اینها مانند آنها نیستند، اینها بر من و شما و بر خودشان ستمکارند. ما شما را به کتاب خدا و سنت نبی صلی الله علیه و آله و سلم می خوانیم که سنتها زنده شوند و بدعتها خاموش گردند. پس اگر از ما پذیرفتید سعادت یافتید، و اگر خودداری ورزیدید مرا با شما کاری نیست.

در این هنگام مردم او را ترک کردند و بیعت خود را با او شکستند و گفتند: امام در گذشت؛ و می گفتند که؛ ابوجعفر محمد بن علی، برادر زید بن علی، امام است و در آن روز وفات یافته بود، و پسرش جعفر بن محمد زنده بود، پس گفتند: امروز

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه