بر امام باقر علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 77

صفحه 77

و لقد حدثنی ابی موسی بن جعفر، انه سمع اباه جعفر بن محمد، یقول: رحم الله عمی زیدا، انه دعا الی الرضا من آل محمد، و لو ظفر لو فی بما دعا الیه. و لقد استشارنی فی خروجه. فقلت له: یا عم، ان رضیت ان تکون المقتول المصلوب بالکناسه فشأنک. فلما ولی، قال جعفر بن محمد: ویل لمن سمع واعیته فلم یجبه

به راستی مرا خبر داد پدرم موسی بن جعفر علیه السلام که از پدرش جعفر بن محمد علیه السلام شنید که فرمود: خدا رحمت کند عم من زید را، همانا که وی به رضا از آل محمد دعوت می کرد. اگر پیروزی می یافت بدانچه مردمان را دعوت به آن می کرد عمل می نمود. و چنین بود

که در باب قیام خویش با من مشورت کرد، گفتم ای عم، اگر رضا می دهی که مقتول و مصلوب در کناسه باشی پس به قصد خود باش. چون دست به کار شد. جعفر بن محمد علیه السلام فرمود: وای بر آن کس که فریاد وی را بشنود و اجابتش نکند. [84].

نظر امام صادق علیه السلام راجع به زید علیه السلام

عمرو بن خالد می گوید:

عبدالله بن سبایه گفت: ما هفت تن بودیم که به مدینه وارد شدیم و خدمت امام صادق علیه السلام رسیدیم. امام صادق علیه السلام فرمود: آیا نزد شما عم من زید خبری هست؟ گفتیم: یا خروج کرده و با آنکه به زودی خروج خواهد کرد. حضرت فرمود: اگر خبری به شما رسید مرا با خبر سازید. پس از آن چند روزی در مدینه ماندیم تا آنکه رسول «بسام صیرفی» نامه ای آورد و در آن نوشته بود:

زید بن علی روز چهارشنبه اول صفر خروج کرد، روز چهار شنبه و پنجشنبه به جنگ ادامه داد و روز جمعه کشته شد و با او فلان و فلان نیز کشته شدند.

سپس به نزد امام صادق رفتیم و نامه را به آن حضرت تقدیم کردیم، حضرت صادق علیه السلام نامه را خواندند و گریستند و سپس فرمودند:

انا لله و انا الیه راجعون عند الله احتسب عمی، انه کان نعم العم، ان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه