بر امام باقر علیه السلام چه گذشت؟ صفحه 20

صفحه 20

حرکت کردند. در راه به پیروان خود گفت: از من داناتر را آورده اید و در میان خود نشانده اید که آبروی مرا ببرد و مرا مفتضح نماید تا مسلمانان بدانند بین آنها کسی است که تمام علوم ما را می داند و اطلاعاتی دارد که ما نداریم. به خدا قسم دیگر با شما سخن نخواهم گفت و بعد از این برای پاسخ سئوالهای شما نخواهم نشست. همه متفرق شدند، بعد از رفتن مردم امام باقر علیه السلام به طرف منزلی که در آن ساکن بودند رفتند. که از طرف هشام یک نفر با جایزه آمد و گفت هشام دستور داده که توقف نکنید همین حالا رهسپار مدینه شوید. زیرا مردم فریفته ی بحث و مناظره ی شما با عالم نصاری شده اند.

امام باقر علیه السلام هم به طرف مدینه حرکت کردند.

امام باقر علیه السلام در شام

ابی بکر حفری می گوید:

یکبار امام باقر علیه السلام را به شام به نزد هشام بن عبدالملک بردند. قبلا هشام بن عبدالملک به درباریان خود گفته بود، وقتی که که من از سرزنش امام باقر علیه السلام دست کشیدم شما شروع به سرزنش کنید. وقتی که امام باقر علیه السلام داخل شد با دست اشاره به همه نمود و فرمود: سلام بر همه ی شما، آنگاه آن حضرت نشست. هشام از اینکه امام باقر علیه السلام او را به عنوان خلیفه سلام نکرده و بدون اجازه نشسته، بسیار خشمگین شده

و گفت: «محمد بن علی» چه شده که پیوسته یکی پس از دیگری خروج می کنید و اختلاف به وجود می آورید و مردم را به پیشوایی خود دعوت می کنید. خیال می کنید امام هستید با اینکه علم و اطلاعی ندارید. هشام از این قبیل حرفها زد و همین که ساکت شد، دیگر درباریان، یکی یکی شروع به سرزنش نمودن امام کردند.

پس از اندک مدتی امام باقر علیه السلام از جای خود حرکت نموده و فرمود: شما چه تصور می کنید و هدف شما از این کارها چیست؟

هدایت همه ی ملت عرب به وسیله ی خانواده ی ما انجام گرفت و به وسیله ی ما کار شما پایان می پذیرد. اگر شما یک قدرت زودگذری دارید ما را سلطنتی طولانی است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه